نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج عباس حیدرزاده

کاروانی ز دور می آید
میزند خیمه در دل صحرا
همه در زیر سایه ی خورشید
همه در فکر قسمت فردا
یک به یک مشکهایشان سیراب
و عَلَم در کف علمدار است
اثری نیست از بلا اکنون
بخت با کودکانشان یار است
با قدم روی زانوی اکبر
بانو آید فرود از محمل
ناگهان پیش چشم آیینه ها
میکشد آهی آتشین از دل
*تا عمه ی سادات پاشو رو زمین گذاشت آه کشید ...*
اینجا کجاست جگر زینب میسوزه اینجا کجاست دل زینب و آتش زده
مگر این خاک تشنه نامش چیست
*چرا شاعر میگه خاک تشنه ؟این خاک تشنه ی خونِ این خاک تشنه ی بدن اربا اربا ست.. این خاک تشنه ی بدنی که زیر سم اسبها میره..*
مگر این خاک تشنه نامش چیست
مردمی نینوا بخوانندش
البته نام دیگری هم هست
عده ای کربلا بخوانندش
*تا گفتن کربلا دیدن ابی عبدالله بلند بلند گریه کرد. "اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاء"میدونی روز دوم چرا جگرت میسوزه میخوای بیشتر گریه کنی ؟برای اینکه اربابابمون ابی عبدالله تا نام کربلا رو شنید بلند بلند گریه کرد آی حسین،حسین، حسین..*
روزگاری نام این زمین غربت را
روزگاری شنیدم از مادر
آری آن روز خوب یادم هست
اشکهایی که دیدم از مادر
چی دیدی بی بی جان یا زینب؟
آری ،آری آن روز خوب یادم هست
خون داره از جسم بی کفن میباره
مادر از جسم بی کفن میگفت
اشک میریخت پیش چشمانم
از تو و غارت بدن میگفت
از لب تشنه ای که خونین است
از ملاقات سنگ و پیشانی
زلف خورشید و دست طوفانها
روی نی عالمی پریشانی
*امروز تا ابی عبدالله فرمود: همین جا خونهای ما رو میریزند، همین جا جوانهای ما رو به شهادت میرسونن، روایت داره بی بی زینب گریبان پاره کرد. سیدا عمه جانتون به صورتش لطمه میزد. تا زنها و بچه ها دیدن بی بی داره گریبان پاره میکنه به صورت میزنه گریبان چاک میده زنها هم گریه کردن.. همه همه ،همه گریه کردن
بگم یا بی بي زینب،هنوز اتفاقی نیفتاده گریبان پاره میکنی ،گریبان پاره کردن رو بذار بر اون موقعی که میایی بالای بلندی یه نگاه میکنی میبینی شمر روی سینه ی حسینه...*
خودم دیدم ز بالای بلندی
حسینِ تشنه لب را سر بریدند
*تا نگاه کرد دید شمر روی سینه ی حسینش نشسته دیگه طاقت از کف داد دیدن هی بی بی مینشیند و بلند میشه هی صدا میزنه حسین ،حسین...*
آتش است اینجا نسوزی چون سپند
یا برو یا چشمهایت را ببند
*اونقدر مضطر شده بود بی بی روشو کرد به طرف دشمن خدا عمر سعد جوری با عمر سعد ملعون حرف زد که دل سنگ ایت نانجیب رو آب کرد اشکش جاری شد... فرمود: "أَیُقْتَلُ ابُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ؟" دارن حسین من رو سر میبرن و تو نگاه میکنی ؟تا دید اون نانجیب روش رو برگردوند ،بی بی دیگه چکار کنه یه خانم دست تنها. روش رو کرد طرف لشکر فرمود: "اما فیکم مسلم؟"آیا یه نفر مسلمون بین شما نیست؟ یکی بداد حسینم برسه دارن حسین من رو سر میبرن،کسی جواب زینب رو نداد بگم چکار کرد زبان حال رو کرد به طرف شمر ملعون...*
گفت ای نامرد کمتر بین خون تابش بده
یا مبر سر از تنش یا لااقل آبش بده
*دید میره رو سینه محاسن رو تو دست میگیره..حالا بگو ای تشنه لب حسین....*
برچسب ها
- متن روضه
- شعر مذهبي
- روضه جانسوز
- متن روضه امام حسين
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- گريز مداحي
- اباعبدالله الحسين
- متن شعر مداحي
- براي امام حسين
- متن روضه با صوت
- دانلود صوت روضه
- متن شعر و روضه به همراه سبک
- شب دوم ماه محرم
- شب دوم محرم
- مداحی شب دوم محرم
- دانلود روضه شب دوم محرم
- متن روضه برای روز عاشورا
- آموزش مداحي
- حاج عباس حیدرزاده
- شب دوم محرم 1403