نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری

"السلام علیک یا ذبیح العطشان"
دنیا میشه کوه غم برام یه مادر دل پریشون
عمو که نیومده هیچ تو هم داری میری میدون
خدا به همرات قربونت علی
آخه سه شعبه چی میخواست از جونت علی
چرا بابا کرد پنهونت علی
غمه بابا منو هم شرمنده کرده خیلی درده
آخه یک فدم میاد به خیمه برمی گرده خیلی درده
اینجوری واسه کسی گریه نکرده
خیلی درده خیلی درده خبلی درده
رفتنِ تو حتی فکرش هم امون منو بریده
یک آهی کشیده بابات صداش به خیمه رسیده
چه جوری طاقت آوردی علی
مگه چقدر آب می خوردی علی
خورده نخورده میمردی علی
*شیخ جعفر شوشتری میفرماید: ابی عبدالله بچه رو آورد میدان، بچه محتضر بود یعنی آبش هم میدادن این بچه میمرد آبش هم نمیدادن میمرد. بچه رو محتضر آورد به میدان دیگه کار تمام شده بود.*
چجوری طاقت آوردی علی
بگو چقدر آب میخوردی علی
خورده نخورده میمردی علی
رفت و داغ دوری اش دامن مادر را گرفت
از دم خیمه سر و سامان لشکر را گرفت
تیر با چه سرعتی آمد بماند قصه اش
آنچنان آمد که آقا جای تن، سر را گرفت
تیر با یک شعبه هم کار خودش را میکند
با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت
گفت خطبه اش با گریه بود
افسوس لشگر خنده کرد
چند لحظه بعدِ آن خون، کل منبر را گرفت
باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد
با کمان آمد کسی و سیبِ نوبر را گرفت
پشت خیمه نیزه ها رفتند پیدایش کنند
نیزه ای در خاک شد جسم محقر را گرفت
انقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد
تا رباب از حرمله قنداق اصغر را گرفت
*لباس پیغمبر به تنش کرد سوار بر ناقه ی پیغمبر شد، عمامه پیغمبر و به سر گذاشت، عبای پیغمبر و به دوش گذاشت، قرآن بالاسر گرفت حتی نقل اینه قرآن و باز کرد و بالا سر گرفت علی اصغر و بغل رفت به سمت لشکر روبه رو لشگر ایستاد اگه به ما رحم نمیکنید به این شیر خواره رحم کنید. این بچه داره از تشنگی بال بال میزنه.. ببینید چطور مثل ماهی بچه دهنش و باز و بسته میکنه. عرب تلظی رو به آتش معنا میکنه شاید اینجوری بگم بهتر باشه مگه نمیبینید این بچه از تشنگی زیر آفتاب داره میسوزه وای وای.. لشگر به غُلغله افتاد بعضی میگفتن حق با حسینه اما دیدن تو این همهمه و تو این حیرت امشب من روضه حیرت میخوام برات بخونم یک حیرت اینجاست تو این همهمه و حیرت دیدن صدای عمر سعد بلند شد بگید حرمله بیاد امیر پدر و بزنم، پسر و بزنم ؟گفت: یجوری میخوام بزنی داغ حسین و بُکشه. اشاره کرد مگه سفیدی زیر گلوی این بچه رو نمیبینی ؟ این بچه رو ابی عبدالله روی دست بلند کرد. غنچه رو که از بوته جدا کنی یکی دو روز بگذره اوایل میبینی خیلی سرحاله، غنچه خودش و رو ساقه نگه میداره اما یکی دو روز که آب بهش نرسه غنچه میوفته.هر طوری بود ابا عبدالله نگه میداشت این بچه رو، سر بچه میفتاد عقب این بچه رو رو دست بلند کرد سفیدی گلو معلوم شد. صدا زد حرمله مگه سفیدی گلوی این بچه رو نمیبینی یجوری بزن داغ این بچه به دل حسین بمونه یک جوری بزن داغ این بچه حسین و پیر کنه.. وای وای وای وای..آب هم متحیره در کربلا حائر حسینی و میدونید کجاست؟ زمان متوکل ملعون آب بستن کربلا رو، آب تا نزدیک مزار سیدالشهدا میاد و برمیگرده آب هم حیرانه تو کربلا. اصلا روضه های کربلا روضه های حیرته.. حیرت انگیزه قصه ی کربلا آب هم متحیره باید هم متحیر باشه..
آبی که به لب علی اصغر نرسید بایدم متحیر باشه. تیر که به گلوی علی اصغر خورد ابی عبدالله خون گلوی علی اصغر سه تا کار کرد انقد داغ برا ابی عبدالله سنگینه سه تا کار کرد ابی عبدالله اول یک کف خونه علی اصغر و پاشید امام باقر فرمود اگه یک قطره به زمین میرسید آنن عذاب نازل میشد. اونروزی هم که مادرش دید شمشیر بالا سر علی گفت الان میرم لباس بابامو رو سرم میگیرم نفرینتون میکنم.مولا صدا زد سلمان سریع برو زهرا رو دریاب بگو علی گفته نفرین نکن اینجام به اشاره امیرالمومنین و اطاعت فاطمه زهرا عذاب برگشت،عذاب نازل نشد.اینجام اگه یک قطره خون زمین میرسید عذاب نازل میشد. کار دوم ابی عبدالله این بود یک کف خون گرفت قنداقه ی علی روخونی کرد شاید مربوط به قیامت باشه آخه بناست این قنداقه خونی وارد عرصه محشر بشه. یکی از اسباب شفاعت همین قنداقه خونی اصغره..کاری کردن آسمونیا بی طاقت شدن خدا پیام تسلیت فرستاد.دیدن یک کف خون گرفت هی به محاسن خودش میماله صدا بلند شد به گوش ارباب رسید یا حسین نکن حسین این کارو نکن ما همین الان تو بهشت براش یک دایه در نظر گرفتیم. این خون و به صورت خودت نکش آسمونیا رو بیچاره کردی نکن. ما عوضش میدیم. آب متحیره یه جایی دشمن متحیر شد اما اون آقایی که آب تا مزارش میاد متحیره خودش متحیر شد دیدن حالا دو سه قدم میاد طرف خیمه هی برمیگرده حسین هی میاد هی برمیگرده گویا حسین روی برگشت به خیمه رو نداشت*
لالایی الهی تو گهواره
حس کنی بارون داره رو صورتت می باره
بخواب مادر لالایی
بخواب مادر شاید دیدی خواب آب
لالایی شد بیچاره مادر
بخواب مادر بخواب مادر
لالایی گهواره اتو تاب میدم
دیشب توی خواب دیدم دارم بهت آب میدم
مثلا تو رو تاب میدم؛ مثلا به تو آب میدم
مثلا تو صدام کردی؛ من با خنده جواب میدم
مثلا عمو برگشته؛ شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی
لالایی گلم؛ تشنه ی یه جرعه آب علی
لالایی گلم؛ بیا بغلم بخواب علی
آوراه ام میان هر شهر کرده ای
شیرت نداده ام نکند قهر کرده ای
نیزه میخواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزه دار،داره تابت میده
لالایی میگم که خوابت ببره
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
سر شب تا سحرش میزدنش
سوخته بود و جگرش میزدنش
پشت خیمه رفته بود گریه کنه
سر قبر پسرش میزدنش
*انقدر پشت خیمه گریه کرد.زینبم از این طرف داشت همه رو تو خیمه آروم می کرد. بچه هایی بودن که پاها سوخته، گوشواره کنده شده، سیلی خورده، مو کشیده شده همه رو زینب آروم کرد تو هق هق گریه دید صدای گریه از بیرون میاد آروم اومد پشت خیمه دید رو یه تل خاکی رباب به سینه اش میزنه..آخ مادرت بمیره صدا زد رباب ما بزرگتر این بچه هاییم ما بی قرار بشیم اینام بی قرار میشن. تو اینجوری بی قرار گریه کنی من جواب این بچهها رو چی بدم .تازه آرومشون کردم با گریه رو آورد به سمت زینب کبری صدا زد زینب جان غروب اشتباه کردم آب خوردم تشنه ام بود اما کاش نمیخوردم.الان شیر دارم، شیر خواره ندارم.چرا ابی عبدالله وقتی سکینه از هوش رفت تو عالم رویا اومد بهش فرمود:"شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني،اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني" شیعه ما آب میبینه میگه حسین..صحبت غریب و شهید میشه میگه حسین..سکینه جان تو رو بگو ای کاش همه این گریه کنا یه جا بودن کربلا، هیچ جا امام حسین آرزو نکرد صدا زدل"لَيْتَكُم في يَوْمِ عاشورا جميعاَ تَنْظُروني"کاش همه بودید یه صحنه رو میدید"كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني"میدید به بچه ام رحم نکردن.چرا به سکینه؟آقا داره پدر دختری درد و دل میکنه.یعنی این داغ هم منو بیچاره کرده هم ربابو.تو برو بگو به بچه امون رحم نکردن*
برچسب ها
- رضا بذری
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- شعر مذهبی
- دانلود روضه
- روضه حضرت علی اصغر
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گریز روضه
- گریز مداحی
- متن شعر مداحی
- متن روضه با صوت
- محمد رضا بذری
- مداحی محدرضا بذری
- حاج محمد بذری
- متن روضه شب هفتم محرم
- متن روضه حضرت علی اصغر
- شعر شهادت حضرت علی اصغر
- متن روضه شب 7 محرم
- متن روضه مراسم شیر خوارگان
- حضرت علی اصغر امام حسین
- متن روضه حضرت رباب
- حاج محمدبذری
- بذری
- محرم 1403
- هفتم محرم 1403