نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه

آمد از بابا بگیرد توشه را
رفت تا بر پا کند شش گوشه را

در دل میدان پیمبر آمده 
یا جوانی های حیدر آمده

چشم در چشم خدا تکبیر زد
زیر شمشیر غمش شمشیر زد

از رکاب حق، نگین افتاد، وای
زاده ی لیلا زمین افتاد، وای

موج خون بر تارک افلاک ریخت
تکّه تکّه آسمان بر خاک ریخت 

داغ لیلا را نمیفهمیم ما
ارباً اربا را نمیفهمیم ما

صحنه ها رد می‌شود از خاطرم
روضه خوانِ بیتِ شعرِ نیّرم

این بیابان جای خواب ناز نیست 
ایمن از صیاد تیرانداز نیست

*آی نوکرا، حسینیا، همچین که علی اکبر روی زمین افتاد،" اَشبَهُ النّاس خَلقاً و خُلقاً و مَنطِقاً بِرَسولِ الله" یوقت دیدن ابی عبدالله از جلو خیمه هی میخوره زمین بلند میشه میگه ولدی علی! صدا زد دخترم غصه نخور یه عده ای میان آخرالزمان برا حسینت مثل زن جوون مرده گریه میکنن، شب علی اکبره، چه کردن با ارباب؟ هر چه کرد کنار بدن پاره پاره ی علی دلش آروم نشد، عاقبت دیدن صورت به صورت علی گذاشت، یا اباعبدالله! زینبی که همسایه اش میگه صداشو نشنیدیم، حتی سایه ی زینبو ندیدیم، روزگار یه کاری کرد یوقت دیدن زینب اومد وسط میدان، دست گذاشت رو شونه ی حسین، صدا زد.. داداش خدا صبرت بده، فریاد بزن بگو یاحسین..*