نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

*بلدی مثل ابا الفضل با مشک حرفی بزنی..*

ای مشک آب، دووم بیار، نوبت تو رسیده
ای مشک آب، گریه نکن، به دستای بریده

چیزی دیگه تا خیمه های بچه ها نمونده
صدای العطش دل هر دو مونو سوزونده
غرورمو شکونده...

شیرخواره داره میمیره
تشنه ی یک قطره شیره
گریه کنی، از دست میره

*امام حسین اومد بالای سرش، اصلا متحیر شد اباالفضل رو اینجور دید، اول چیزی که امام حسین گفت این بود:..*

پاشو بریم، پاشو داداش، پاشو برات بمیرم
پاشو بریم، زوده برام، دست به کمر بگیرم

*پاشو عباسم، پاشو دشمن شادم نکن داداش..*

پاشو بریم، که طاقت از دل سکینه بردی
وقتی میومدی، به کی خیمه ها رو سپردی
دخترها رو شمردی؟

*یه جمله بگم... خدا نیاره بابا ناراحت باشه بیاد سمت خونه، من اینو میگم اونی که اهل گریه باشه داد میزنه، این روضه رو میگم هر چقدر توان داری داد بزن،ابی عبدالله به حضرت زینب فرمود: خواهرم حواست باشه آروم گریه کنی، دشمن شاد نشیم، اما وقتی امام حسین از پیش اباالفضل برگشت خیمه، دید ابی عبدالله داره داد میزنه، گفت: داداش تو به ما میگی آروم گریه کن چرا خودت داد میزنی؟ گفت: زینب! اباالفضلم رو کشتن، برو گوشواره از گوش بچه ها دربیار، دیگه آماده ی اسیری بشید..*