نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی

روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی

مادر بیا که قلب جوادت کباب شد
مادر بیا منم جوون مرگ شدم مادر

آخ مادر بیا که قلب جوادن کباب شد
چون لاله سوخت از غم و چون شمع آب شد

دیروز از خدا طلب مرگ کرده‌ام
امروز گوئیا که دعا مستجاب شد

گفتم که همسرم ببرد رنج از دلم
غربت نگر که کوکب بختم به خواب شد

غریبم، تنهام، خواهر ندارم

*قدر زینب حالا معلوم میشه .. امام حسن رو اگر همسرش مسمومش کرد یه پرستار مثل زینب داشت.خیلی خواهر داشت ولی این یه دونه فرق می‌کرد مثل پروانه دورش می‌گشت،داداش جونم!...رفتم کنار قبر پیغمبر برات دعا کردم. داداش زینب برات بمیره داداش...آقا جان تا می‌گفتی تشت بیارین کنیزا سبقت می‌گرفتن.. اما امروز یه عده کنیز دور ام فضل جمع شدند کف می‌زدند..هلهله می‌کردند، می‌رقصیدند،یا زهرا..یه وقتی امام هادی رسید دید کنیزا دارن می‌رقصند. سم یه کاری می‌کنه صدای آدم می‌گیره.. امام جواد امروز هرچه می‌خواست بگه جگرم صداش به جایی نمی‌رسید...*

از بس که سوخت پیکرم از تاب آفتاب
شرمنده از تشعشع خود آفتاب شد

*پاشید بریم کاظمین امشب روی بام خانه جنازه افتاده..آقاجانم...*

جواد آل مصطفی، مسموم زهر کین شده
در حجرهٔ در بسته‌اش غلطان روی زمین شده

گل آل علی، ابن الرضا شد کشته یا زهرا
دل پر غصه‌اش با زهرٍکین آغشته یا زهرا

*قربون حرمت برم..مثل حرم ابی عبدالله شش گوشه است..قربون اون بدنه مطهرت برم که سه روز زیر آفتاب افتاد..*

از پشت درب حجره‌اش صوت کنیزان می‌رسد
صدای شور و هلهله با حال خندان می‌رسد

صدای بی کسی‌ام را کسی ز من نشنید
به رقص و هلهله عمداً نمود آزارم

نوای العطشم را به سینه‌ام کشتن
به خنده‌های کشنده شدند مددکارم

به پیش چشم پر از درد من به من خندید
به من نمود خیانت همین نمک خوارم
 
لبم کبود، رخم زرد و کام من عطشان
طبیب به خاک زمین می‌نهد که بی یارم

دمی که خورد تنم بر زمین ز حالت درد
نشست چهره مادر به دیدهٔ تارم

*وقتی صورتم رو خاک افتاد یاد اون روزی افتادم که مادرم رو خاک افتاد..حالا حرفی که زدم اینه..*

نه خواهری که برایم کند کمی افغان
نه مادری که بگرید ز حالت زارم

صدای همسرش آید که می‌گوید به پشت در
بیا بنگر ای زهرا گلت را کرده‌ام پرپر
 
 به آسمان دلم یک ستاره پیدا نیست 
میان حجره دربسته اشک می‌بارم

ز سوز زهر دلم یاد کربلا افتاد
به یاد جد غریبم همیشه بیمارم