نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن مستی خمارم نیست

من اختیار نکردم پس از تو یار دگربه غیر
گریه که آن هم به اختیارم نیست

به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست

تو میرسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست

چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست

به لاله‌های چمن چشم بسته می‌گذرم
که تاب دیدن دل‌های داغدارم نیست

*گفت: هر کی میخواد بره کربلا، باید یه دستشو بده بره کربلا، مدتها آروم آروم شیعیان می رفتن، بعد یه مدت دیدن  پیرزنه رسید دست چپشو گذاشت گفت بزن میخام برم کربلا، گفتن حاکم گفته دست راست، گفت دست راستمو سال پیش دادم، چقدر دست و پا دادن تا این مسیر باز بشه، چقد زحمتها و نون حلال دادن تا امروز چقدر شهید دادیم اینهمه جوون ، به اسم جوادالائمه همه میان زیر این خیمه میگن حسین..خدایا این اسم حسینو از ما نگیر..قربون اسم با نمکت برم ارباب..جمع میشیم یکی میگه حسین یکی میگه اباالفضل، اما مادرش انقدر دوست داره اون لحظه ای که همه دور هم زمزمه می کنن میگن حسین، مادرش از عرش می فرماید: اگه حسین خودتو میگی خدا برات نگهش داره، اما اگه حسین منو میگی کربلا با لب تشنه شهید کردن. من نمیدونم چه تشنگی ابی عبدالله کشید. هر امامی رو زهر دادن لحظات آخر همه گریه می کردن میگفتن فدای لب تشنه ات حسین، «یا اباعبدالله» 
روضه ی امام جواد رو از این زاویه  روضه بخونم...*

خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد
یا گرد و خاک پیروهنت را تکان دهد

*یا امام رضا تو روضه ها میگفتیم یه سری به ما بزن اما امشب میگم آقاجان نیا چون برا پدر سخته روضه ی جان دادن بچشو بخوان بخونن.. اما اگه حقی هم باشه امام رضا یه حق ویژه ای به گردن ما و ایرانیا داره
تاریخ میگه مثل مارگزیده حضرت به خودش می پیچید. همسر ملعونه اش نگاه می کرد حضرت هی صدا می زد جگرم داره می سوزه.. رباب یه عمر زیر آفتاب گریه می کرد همه فکر میکردن برا علی اصغرش گریه می کنه اما جلو میومدن میگفت برات بمیرم حسین..هنوز صدات تو گوشمو هی میگفتی جگرم...حالا از شما سوال دارم
آقا داره گریه می کنه همسرش داره می خنده. صدا زد.. کنیزا بیاید کل بکشید دست بزنید صداش به گوشم نرسه..* 

از روی خاکِ حجره سر خاکی تو را
بردارد و به گوشه ی دامن مکان دهد

می خواهی آب آب بگویی نمی شود
گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد

چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد
می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد

تا بام می شود سر سالم تری رسید
با شرط اینکه لبِ در امان دهد

بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست
وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد

*گفت آب بیارید همه گفتن دیگه دلش سوخته می خواهد به جوادالائمه لحظات آخر آب بده کنیزا کاسه ی آب اوردن ملعونه گفت این آبها رو زمین بریزید نذاشت یه قطره آب به جواد الائمه برسه...حسین..
العی من بمیرم برا اون آقایی که تو گودال یه جوری گفت جگرم که وقتی ذولجناح برگشت سمت خیمه، یکی میگه ذوالجناح آقامو چه کردی ؟ یکی میگه ذوالجناح بابامو چه کردی؟ یکی میگه ذوالجناح داداشمو چه کردی؟ فقط یه دختر بود همه رو کنار زد دست انداخت گردن ذوالجناح، اسب بابا، میدونم بابامو کشتند فقط یه سوال دارم بابام وقتی داشت میرفت لباش تشنه بود آیا بهش آب دادن یا نه...؟

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

این آقا رو آوردند بالا پشت بام...شیعه ست عاشقه، گفت تا اینجا اومدم یه سر برم در خانه ی جوادالائمه، میگه همچین که اومدم دیدم ازدحام جمعیت.چه خبر شده؟ همه دارن یه نقطه ای رو نشون میدن نگاه کردم دیدم کبوترها جمع شدن بالهاشونو  بهم دادن گفتن جوادالائمه بدنش زیر آفتابه ، کبوترا اومدن سایه درست کنن، ای جانم آقا...قربونت برم حسین جان بدنت سه روز زیر آفتاب سوزان کربلا...حسین*