نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

بیاید از باب الجواد وارد بشیم قربونت برم یا امام رضا.. همه ی درهای سمت حرم زائر رو میرسونه اما باب الجواد یه جور دیگه است ..هموناول آقا میگه این گدای جوادم نذارید دست خالی برگرده..*
در بار گاه تو تمام خلق جا دارند
حتی همانها که فقط بار خطا دارند
افتاده جود و لطف هم حتی به پاهایت
در خاندانی که همه دست عطا دارند
ایرانیانی که به پابوس تو میآیند
پیش تو روی لب نوای یا رضا دارند
آنها که از مشهد مشرف میشوند اینجا
در محضر تو حس و حالی آشنا دارند
چیزی نمی خواهند از جایی به جز این در
این مردمی که پیش تو دست به دعا دارند
آخه دیوونه است اونی که بگن حاجات رو در خونه ی جواد الائمه بخواه جایی دیگه بره...روز شهادتش دو رکعت نماز بخون بگو آقا اینجوری به من گفتن گرفتارم مشکل دارم حاجت دارم. وقتی نمازت تموم شد بگو آقا به حق مادرت زهرا ...*
روی از فقیران درت پنهان نکن مولا
مردم گرفتارند غیر از تو که را دارند
*خبر رسید به امام رضا حضرت در کودکیه باباش تبعید شده مردم گرفتارها، می اومدن حضرت اذیت میشد بین این همه گرفتار و مستمند.. موفق اومد گفت آقا در دیگه ببریم شما رو خبر رسید به امام رضا
حضرت براش نوشت جگر گوشه ی مولا جوادم این گرفتارها به امیدی در خونه ی تو میان از همون جا برو که سائل ها نشستن
امشب بگو.."أنا سائلکم" من گرفتارتم آقا اومدم روزی محرم رو از تو بگیرم،اومدم روزی اشگ بر ابی عبدالله رو بگیرم ..*
راز مگوی زائرانت را تو میفهمی
چه حرفهایی گریه های بی صدا دارند
قبل محرم، قلب عالم کاظمینی شد
حاجات ما باز اربعینی و حسینی شد
ای که هوای دست خالی مرا داری
مثل حسن دست کرم بهر گدا داری
شد قاتلت آنکس که باید همدمت باشد
خیلی شباهت به امام مجتبی دارد
* اما امامحواد از امام حسنم غریبتر بود..امام مجتبی اون لحظه ی آخر برادر ها کنار بسترش بودن ،خواهر ها براش گریه میکردن ،عباس سر به دیوار گذاشته بود
حسین داره گریه میکنه، اما این آقا لحظه ی آخر تو حجره ی در بسته یه دونه گریه کن جلو این حجره نبود.. نانجیب یه عده از کنیز ها رو جمع کرده بود میگفت هلهله کنید، پای کوبی کنید صداش رو نمیخوام کسی بشنوه ..*
آقا جانم !
مانند زهرا زود از دنیا گذر کردی
بر سینه ات داغی بزرگ از کوچه ها داری
از آتش زهر از عطش بر خاک میوفتی
خون در جگر از ناله های بی صدا داری
لبهای خشکت مثل جدت میخورد بر هم
یکی از کنیزها آب آورد ام فضل گرفت رو زمین زد..اونجام هلال ميگه سپرم رو پر از آب کردم نزدیک گودال شدم دیدم نانجیب از گودال بیرون آمد همه لباسها غرق خونه گفت کجا داری میری؟ گفتم دارم آب میبرم صدای العطش دیوونم کرده یه وقت دامن عربی کنار زد سر رو روی دست گرفت گفت من سیر آبش کردم..گفتم نانجیب بالاترین جنایت رو تو عالم کردی چرا بدنت میلرزه ؟
گفت هلال اونگوشه ی گودال هیچزنی نبود اما یه صدای زنی رو میشنیدم هی میگفت:بنی قتلوک عطشانا...*
برچسب ها
- باب الحرم
- آموزش مداحی
- طاهری
- حاج محمدرضا طاهری
- حاج محمد طاهری
- شعر به همراه سبک
- متن شعر
- اشعار مذهبی
- امام جواد
- امام نهم
- متن اشعار
- متن شعرمداحی
- شهادت امام محمد بن علی التقی الجواد
- شعر شهادت امام جواد
- اشعار شهادت امام جواد
- شعر سینه زنی امام جواد الائمه
- شعر سینه زنی شهادت امام جواد به همراه متن
- دانلود سینه زنی شهادت امام جواد
- متن شعر سینه زنی برای شهادت امام جواد