نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سلحشور

روضه و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سلحشور

لب تشنه بود تشنه ی یک جرعه آب بود
مردی که دردهایِ دلش بی حساب بود

آه میکشید گوشه ی حجره به روی خاک
پروانه وار غرقِ تب و التهاب بود

در ازدحام و هلهله هایِ کنیزکان
فریاد استغاثهٔ او بی جواب بود

یک جرعه آب نذرِ امامش کسی نکرد
هرچند آب دادنِ تشنه، ثواب بود

*بخدا قسم آرزوشون بود این خانواده همه یه شباهتی به جدِ غریبشون ،حسین داشته باشن..*

آخر شبیه جدِّ غریبش شهید شد
آری دعایِ خسته دلان مستجاب بود

تا سایه بانِ پیکر نورانیش شود
بال کبوترانِ حرم را شتاب بود

*میگه دیدم یه جایی این‌ پرنده ها بال هاشون رو بهم دادن سایه بون درست کردن. اومدم دیدم رو بدنِ آقا جوادالائمه سایه بون درست کردن آفتاب به بدنِ عزیزِ زهرا نتابه.. آره بخدا معامله پرنده ها با عزیزِ زهرا همینه..*

غیر از این باشه جای سوال داره
اما فدایِ بی کفنِ دشتِ کربلا

آلاله ای که زخمِ تنش بی حساب بود
هم تیغ ونیزه ،خون تنش را مکیده بود
هم داغدیده ی شَرَر آفتاب بود