نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب دهم محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حیدر خمسه

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب دهم محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حیدر خمسه

با گریه دستم را به ساغر می رسانی
ایام هجران را به آخر می رسانی
بیزارم از آن سفره که دورش نباشی
رزق مرا در روضه بهتر می رسانی

وقتی که خانه خانه ی جد تو باشد 
شخصاً گدا را تا دم در می رسانی
امروز که داغ همه داغ حسین است
تسلیت ما را به مادر می رسانی

وقتی که روضه روضهٔ گودال باشد
خود را به سختی تا دم منبر رسانی
آقای ما هم تشته بود و هم گرسنه
ما را به روی زخم خنجر می رسانی

ساعت حوالی سه شمر آمد مقتل
نبض زمان را پای خنجر می رسانی
ده اسب اعضای تنش را برده بودن
گوشت از استخوان جدا شده بود

*اسب میخواست نعل با سمش چفت بشه
محکم میکوبید .نه که رو بدن حسین باشه ها میخواست این چفت بشه..*

ده اسب اعضای تنش را برده بودن
مارا به یک نه به چند پیکر می رسانی
بالای نیزه بود و زینب داد میزد
تو مطمئناً پاره معجر می رسانی

*ما چرا توی این روضه ها نمیمیریم؟بابا رباب هشت ماه دوام آورد.زینب یک سال نیم دوام آورد چرا ما نمیمیریم؟!*

با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم
چقدر حرف تلمبار شده روی دلم 

*هی دست میزد روی چونه اش میگفت سرتو بیار بالا بذار ببینمت هی سر برادر میاورد بالا میگفت به من نگاه کن..*

تو بگو میشود از چشم تو خواهش نکنم
حرفهایی زده مادر که بهم ریخته ام
میشود موی تو را باز نوازش بکنم

وقتی که شود معجر من دست به دست
التماس دو سه تا قلدر سرکش نکنم

تو به من دل بده تا این همه منت نکشم
بغلم کن که در این معرکه حسرت نکشم

*دستاشو وا کرد گفت بغلم کن.خودت میدونی فردا این موقع من دارم چیکار میکنم بغلم کن...*

من اگر رو به برادر نکنم پس چه کنم
پیش تو چارهٔ معجر نکنم پس چه کنم

نور چشمم شب آخر چه بهم ریخته ای
دیده بر غربت تو تر نکنم پس چه کنم

تا که خود پیش منی محرم من کاری کن
چاره ی بردن زیور نکنم پس چه کنم

خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است 
کار من کرب و بلا نائب مادر شدن است

*یهو گفت بیا گلوتو ببینم..زخمی نبود یکم چروک شده بود.تشنگی پوستو جمع میکنه
تا حالا شده بگی آقا کاش نمیبوسیدی
با همون یه دونه کار تموم میشدجای بوسه نمیبرید....*

چه کنم تا در ازای ری و گندم نروی 
چه کنم تا که تو زیر لگد و سم نروی

چه کنم نیزه و شمشیر به جسمت نخورد
چه کنم دست به دست همه مردم نشوی

سنگها مال منو پیکر من تا که دهی
تک و تنها وسط سیل تهاجم نروی

من خودم یک تنه دنبال سرت می آیم
که تو در گودی گودال تلاطم نخوری

حنجر تو ببُرد حنجر من میسوزد.
خیمه آتش که بگیرد پر من میسوزد.

*سیدا عمه اتون به این حرامی ها رو زد 
اگه یه زن الان تو این خیابون بیاد به یه مردی رو بزنه غیرت ما بر نمیداره.سادات عمه تون رو زد روش نگرفت.از بالای تل غلت خورد.چادر گرفت از زیر پاش غلت زنان اومد، با صورت اومد....اومد دم گودال گفت عمر سعد بگو بس کنه ..تو ما رو میشناسی بگو نزننش.روشو کرد اونور 
گفت به شمر رو میزنم...شمر! چکمه تو درآر....روش راه نرو....گوش کرد."و شمرٌ جالسٌ" راه نرفت.نشست دو زانو علی صدرک، شکست.نفسش خس خس افتاد.امام زمان برا شما روضه میخونم....
ان شاءالله دروغ باشه. فشار میداد زانوشو.
گفت: اگه همین الان پاشی ازت میگذرم. گفت: یه قطره آب...گفت: مگه بابات ساقی کوثر نیست.بگو بابات بهت آب بده.تا حالا دست و پا زدن دیدین؟دست و پا میزد. مقتل نوشته:شمرو خسته کرد آروم بگیر خنجرش کند بود.نمیبرید....*

خانم فرمودن: ما دیگه مرد نداریم امان بدین.امان ندادن رجاله ها دنبالش کردن 
از دستشون فرار میکرد.اومد دم گودال گفت: برین به داداشم میگم برید.حرومی میخندید. میگفت صداش کن اگه جوابتو داد...فرار میکرد از دست رجاله ها...*

#سینه_زنی

«ای وای حسین ای وای حسین»

پر زخم و تاول همه تنت
خودتو اینقدر رو خاکها نکشون

با سر و وضعی که داری لااقل
پای مادر و به اینجا نکشون

یادت که آروم آروم موهاتو
شونه میزدم یه دونه کم نشه

ببینید وحشی چطور با پنجه هاش
هی موهاتو میگیره هی میکشه

زیر این بارون تیر و نیزه ها
ذکر لبهای تو یارب یارب

تو ولی رحمتی ولی اونا
شکماشون از حروم لبالبه

سر کشتنت چه دعوایی شده
خولی گفت اینکه دیگه جر نداره

هر کسی یه گوشه کارو بگیره
کاشکی ذبح سرو شمر بر نداره

تا دیدن خنجرشو تیز میکنه 
از رو تل تا ته گودال دویدم

اومدم بگم که شمر تو رو خدا
گفت دیر اومدی سرش رو بریدم

قطعه قطعه تر از این مگه میشه
شب دیگه شرتونو کم کنید

السلام یا ملائک مقیم
پیکر برادرم رو جمع کنید

*دست راست بیاد بالا مدد با ابی عبدالله ...
حسین....*