نمایش جزئیات

مناجات و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی

مناجات و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی

با اجازه از خداوند تعالای حسین
اول ماهی زدم دل را به دریای حسین

بادبان عشق وا شد ناخدا آماده است
باز کشتی نجاتِ شاه راه افتاده است

*امشب همه سوار بر کشتی حسین بشید
این کشتی اوسعه ، هم اسرعه، هم جا برا همه داره، هم سریع تر از همه کشتیها حرکت میکنه..من هر چی این شبها میگم الحمدلله کمه، خدا رو شکر منو به محرم رسوندی آقا جون..*

در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده
رختِ خونین حسین از عرش آویزان شده

شخص حیدر پای کارِ نصب پرچم آمده
سینه زنها، یا علی، ماه محرم آمده

کشته ی اشک است آقایی که شد ارباب ما
کیف دارد دست جمعی گریه کردن های ما

*گاهی تکی مینشینی میگی حسین، ولی وقتی تو حسینیه جمعی گریه می کنی چه کیفی میکنی، آقا جان چکار با دل ما کردی
حسین جان..*

خالی از احساس بودم از غمش پر می شوم
مطمئنم عاقبت با لطف او حر می شوم

*آی گنهکارای عالم، ای بیچاره های عالم، آی گریه کنای عالم، خبر دارید محرم اومده*

بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش
جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش

*عجب قسمی، ببین یه نوکر به کجا میرسه که بعد هزار و‌ چهارصد سال به جون نوکرش، ارباب رو قسم میدی.. یه وقت میگی جون مادرت، جون بچه ات. تو کربلا وقتی بدنشو دیدن، نور از بدنش ساطع بود
آقا دعاش کرد هم خوشبو شد هم نورانی شد..حسین جان! لابلای این نوکرا من بوی بد گناه میدم خودم خبر دارم امشب یه دعایی برام بکن...*

حضرت زهرا خودش دنبال کار نوکر است
پیرهن مشکی نوکر دست دوز مادر است

*پیراهنی که مادر بدوزه، با دستای خودش، همچین که بی بی، دخترشو صدا زد لحظه های آخر، زینبم بیا، بدو بدو این دختر خودشو به مادر رسوند، جونم مادر! میشه اون بقچه رو برام بیاری، آورد دخترم میشه در بقچه رو خودت باز کنی.. دستای مادر رمق نداره. درِ بقچه رو باز کرد دید کفن داخل بقچه است ولی سه تا بیشتر نیست، زینبم اولین کفن مال خودمه، دومین کفن مال بابات علیه، کفن سومی مادر مال کیه؟ مال داداشت حسن، یهو بی بی سرشو پایین انداخت. مادرم یه سوالی ازت دارم، جون دلم، دختر گلم، چی؟؟ ببینم نکنه حسینم‌ و یادت رفته؟...*
 
چای مجلس از فرات شاه تعیین می شود
این علمها با پر جبریل تزیین می شود 

بین هیئت کربلایش را زیارت می کنی
شب به شب با انبیا در روضه شرکت می کنی

دختری شیرین زبان اعجاز را آغاز کرد
نطقِ لال مجلس ما را رقیه باز کرد

آی نوکر! رزق اشکت را از آب آور بگیر
کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر

*یه وقتی اشک نداری زیر لب بگو یا اباالفضل، آبروی ما رو بخر آقا، من گریه نکنم اشک نریزم آبرو ریزی میشه، مگه میشه اربعین برسه نوکر تو‌خونه اش بشینه...*

کاش خون ما بریزد در دیار کربلا
شیرخوارِ ما فدای شیرخوارِ کربلا

آقاجان!
بین آن خاکی که شاه تشنه لب از حال رفت
ناگهان از ذوالجناح افتاد تا گودال رفت

مادرِ پهلو شکسته طاقت دیدن نداشت
این تنِ سر نیزه خورده پشت و رو کردن نداشت.