نمایش جزئیات

مناجات و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی

مناجات و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی

درختهای امیدیم از دیار حسن
پر از شکوفه ی عشقیم در بهار حسن

به سلسبیل و به زمزم که احتیاجی نیست
رسیده است لب ما به جویبار حسن

به دخل کاسبیم برکتی فراوان داد
از آن زمان که شدم خادم تبار حسن

همین دو لقمه ی نان را حسن به ما بخشید

*این آقا به سگ غذا میداد به منو تو روزی نده؟ راوی میگه رد می شدم دیدم امام‌ حسن نشسته، آقاست امامه یه فرد عادی نیست، دید آقا نشسته یه سگی هم کنار آقا، آقا یه لقمه دهن سگ میذاره یه لقمه هم خودش می خوره، اومد جلو آقا این کارا چیه؟ میخواید ردش کنم بره اگه شما رو اذیت می کنه؟ یه نگاهی به اون فرد انداخت امام‌حسن فرمود: من خجالت می کشم جانداری کنار من باشه من جلوش غذا بخورم ،مگه چیزی از من کم میشه !یه لقمه هم به این سگ بدم ؟ قربونت برم همه عالمو روزی میدی آب و غذا میدی اما داداشتو کربلا هم تشنه هم‌ گرسنه کشتنش.امام سجاد فرمود: پدرم هم گرسنه بود هم تشنه.*
 
همین دو لقمه ی نان را حسن به ما بخشید
گرفته سفره ی ما رنگ از اعتبار حسن

کریم بودن او قابل محاسبه نیست
کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن

کدام شاه نشسته ست با جذامیها
بلند میشوم از جا به افتخار حسن

آقای مهربون عالم!
شنیده ام که به سگ هم غذا تعارف کرد
هنوز ماتم از این لطف بی شمار حسن

*امشب دستمو پر کن، برام بنویس، زشته اربعین من نرم کربلا همه نوکرای داداشت برن کربلا...بانی اربعین اصلا امام حسنه، بانی همه موکبها ی تو مسیر امام حسنه*
 
بنازمش که چنان شیر از جمل برگشت
چه کرد در دلِ آن فتنه ذولفقار حسن

من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم
منم دچار حسین و منم دچار حسن

*سنگ تموم باید بذاری برا امام حسن، بذار قیامت سرمونو بالا بگیریم برا مادرش، دو شب تو محرم برا امام حسن از همه وجودمون خرج کردیم..ما نمیشنویم و الا مادرش الان میگه بهتر برا حسنم بخون و گریه کن حسنم خیلی غریبه..کشتی می گرفتن بی بی وارد شد، دید حسن و حسین دارن بازی می کنن کشتی میگیرن، دید پیغمبر و امیرالمومنین دوتایی ایستادن دارن حسنو تشویق می کنن، تعجب کرد بی بی، مادره همه بچه ها رو یکنواخت و یکسان دوست دارن ، این نیست که شما بگی اونو بیشتر دوست داره اونو کمتر،نه، اونم مادری مثل فاطمه، باور کنید همه ی شماها رو یکجور دوست داره، این نیست که بگی اون بهتر گریه کرد اونو بیشتر،نه، حتی اونیم که گریه نمیکنه دست سرش می کشه همینی که اومدی برا حسینم ...هیچکی تو مدینه ما رو‌کمک نکرد دمتون گرم که امشب اومدید ما رو کمک کنید ریختند در خونه امون هیچکی نیومد کمک کنه، برا بچه هاش روضه خونده ،اینقدر پشت در منو زدن هیچکی نیومد کمک کنه بازم دمتون گرم امشب اومدید برا پسرم گریه کنید....*