نمایش جزئیات
روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبدالله در جبهه نور آمده بود
کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر
یازده لیله قدرش به حضور آمده بود
یازده برگ گل یاس حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگری از آل علی کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
باغبان در ورق چهرهٔ گرما زده اش
گلشن حُسن حسن راه به مرور آمده بود
صورتش صفحه برجسته قرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
بی کلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بس که از تاب تجلی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین ابن علی چون موسی
به تماشای کلیم الله و طور آمده بود
به طواف حرم عشق ز آغوش حرم
دل ز جان شسته به شیدایی و شور آمده بود
عجب از این همه مستی چو برادر را دید
که چه ها بر سرش از سم ستور آمده بود
*هی میگفت عمه دستمو رها کن. مگه قاسم نرفت جونشو فدای عمو کرد. چرا عبدالله باید تو خیام بمونه...؟*
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
شاعر: سید رضا مؤید
*من اعتقادم اینه، حتما امام حسن کنار گودال، درِ گوش عبدالله میگفت، پسرم خوش بحالت! تونستی دفع خطر کنی از امامت. اما من تو کوچه هرکاری کردم، هی رو پنجه پا بلند شدم..*
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد...
*نتونستم کاری برا مادر بکنم. اگه عمه سادات اومده باشه بالا تن زینبیه، روایات اینو میگن. چون نوشتن ابی عبدالله اون لحظه های آخر دیگه جانی هم در صداش نیست، نایی نداره. اما با اشاره میگفت: زینب برگرد. برگرد خواهرم! چرا بین نامحرما اومدی؟ عبدالله رو سینه عمو افتاد. عمو آروم تو گوشش میگه *اِصْبر علی ما نزل بک.* از اینکه سرت اومده اینطوری صبر کن عزیز دلم. بابام اومده تو گودال. مادرم زهرا اومده. بابات امام حسن اومده. الان مهمان بابات میشی. من همیشه میگم سخت ترین روضه برا ابی عبدالله این بود، والله قسم حتی روضه علی اصغر سخت تر. علی پسر خودش بود اما این امانت داداششه. همچین که رو بدن عمو افتاده بود یه وقت حرمله نانجیب، دوباره یه تیر یه شعبه در کمان گذاشت. روایت نوشته گلوی عبدالله به سینه عمو دوخته شد. من سوالم از شما اینه. کسی تو این شلوغی توست عبدالله از بدن عمو جدا کنه؟ کسی که نتونست این بدنو جدا کنه. حتما وقتی اون نانجیب ها اسبا رو نعل تازه زدن، این بچه رو سینه عمو زیر نعل های اسب ها...ای حسین...*
برچسب ها
- متن روضه
- طاهری
- حاج محمدرضا طاهری
- حاج محمد طاهری
- شعر مذهبي
- دانلود روضه
- روضه جانسوز
- حاج محمد رضا طاهری
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- گريز مداحي
- متن شعر مداحي
- متن روضه با صوت
- متن روضه شب پنجم محرم
- متن روضه عبدالله بن الحسن
- متن روضه شهادت عبدالله بن الحسن
- عبدالله بن الحسن
- روضه عبدالله بن الحسن
- شعر شهادت عبدالله بن الحسن
- آموزش مداحي
- دانلود مداحي
- محرم 1403
- شب پنجم محرم 1403