باب الحرم - مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

فهرست

نمایش جزئیات

امشب شروع این غزلم یک روایت است
نَقل است انتظار ظهورت عبادت است

گویا جهاد کرده و شمشیر میزند
پاداش انتظار یقیناً شهادت است

گویا که زیر خیمه سبزت نشسته ایم
آری که انتظار مسیرت سعادت است

*و آخرین بیتی که آخرین روایته...*

حتی هزار سال دگر صبر میکنیم
صبرِ برای آمدنت هم عبادت است

من با امید زنده ام ای آخرین امید
این اعتقاد قلبی من از ولادت است

آقا حلال کن که صداقت نداشتم
آقا بیا بیای من از روی عادت است

امشب بیا که با تو به کرب و بلا رویم
من حسرتم در شب جمعه زیارت است

عطر مدینه پر شده در صحن کربلا
آری حسن به روضه ارباب دعوت است

امشب دخیل خانه ابن الکریم باش
مه پاره ای که او خودش اهل عنایت است

قاسم ادامهٔ حسن و راه سبز اوست
او مثل خانوادهٔ خود باب حاجت است

مثل حسن به معرکه شمشیر میزند
او وارث جمل و نماد رشادت است

دارند نیزه ها ز تنش سهم می برند
در زیر سمّ اسب هم او با کرامت است