نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب دهم محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی

"السلام علیکم یا مظلوم بلاناصر یا سیدنا المظلوم.." امشب اصلاً روضه نمیخواد.. " سیدنا الغریب سیدنا العطشان..سیدنا العریان"
* امام صادق فرمودند: هرکی برای جد ما حسین گریه کنه مادرمونو کمک کرده می خوای امشب یه پهلو شکسته رو کمک کنی بسم الله ..*
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
*مادرش داره میگه ...*
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
*امام صادق فرمود : گریه نمیکند برای جد ما حسین مگر اینکه خود جد ما روبروی صورتش بشینه تو چشماش نگاه کنه اون موقع میتونه گریه کنه برا جدما..آهای اونی که گریه میکنی حسینو روبروت ببین امام حسین داره نگاه میکنه اعتقاد میخواد باور میخواد امامت گفته..*
نگاه از نوکر خود برنداری
ز گریه نوحه ای بهتر نداری
زیارتنامهی بالای سر را
کجا باید بخوانم سر نداری
*دوتا اسم نقله تو کربلا هم نافع ابن هلال هم هلال ابن نافع احتمالا یکی مال لشکر عمر سعد یکی تو اردوگاه ابی عبدالله.. شب عاشورا میگه اومدم دور خیمهها یه سر و گوشی آب بدم ببینم چه خبره یهو دشمن کمین نکرده باشه. دیدم امام حسین از خیمه بیرون اومده رو خاک داره یه چیزایی جمع میکنه رفتم جلو گفتم "السلام علیک ابن رسول الله یا اباعبدالله "جوابمو داد و علیک السلام یا هلال گفتم آقا جسارته میپرسم چه می کنید؟ شب عاشورایی فرمود: هلال فردا که میکشنمون سرامونو رو نیزه میزنن میریزن تو خیمه ها غارت میکنن این زن و بچه از ترس پای برهنه راهیه بیابونا میشن خم شدم روی خاک تا جایی که میتونم این خارها رو از رو زمین برمیدارم تو پای این زن و بچه خار نره.. آقا جان کجا بودی غروب عاشورا..شب یازدهم این زن و بچه توی بیابونا فرار میکردن چهجور؟ دامنا آتیش گرفته، صورتا سیلی خورده، کف پا پره خونه ،گوشها بی گوشواره میگه یه نفرو دیدم از این بچهها دامنش سوخته داره میدوئه تو بیابونا دلم براش سوخت دنبالش کردم ترسید فرار کرد. هی این آتیش میومد بالاتر. میگه گفتم دختر بایست من کاری باهات ندارم میخوام آتیش دامنتو خاموش کنم. اعتماد کرد ایستاد از اسب پیاده شدم آتش دامنشو خاموش کردم تا مطمئن شد خیالش راحت شد اومد گفت: آقا من چند تا سوال دارم گفتم بپرس دختر.. گفت آقا راه نجف کدوم طرفه؟ گفتم نجف از اینجا خیلی دوره میخوای بری اونجا چیکار؟گفت میخوام برم کنار قبر جدم علی شکایت این نامرد رو بکنم. بگم بابامو با لب تشنه کشتنش..گفتم از اینجا دوره نمیرسی حاجت دیگهای داری گفت: آقا اگه یه مقدار آب داری بهم بده. گفتم آب نخورده سه روزه از روز هفتم آبو بستن آب نخوردن این زن و بچهها میخواد آبش میدم یه ظرف آب آوردم براش گفت: آقا میدونی بابام حسینو کجا کشتن؟ گفتم بله میدونم راهی شد دنبال من رسیدیم تو گودی گودال اومد بالای سر بدن پاره پاره و بیسر ابی عبدالله دیدم دست تو ظرف آب میکنه هی میپاشه رو رگهای بریده میگه پاشو برات آب آوردم. مگه تو همین چند ساعت پیش صدا نمیزدی" العطش" بعد خودش جواب خودشو داد گفت: دختر چه انتظاری داری از بدنی که سر نداره. خودشو انداخت رو بدن مبارک ابی عبدالله کاروان میخواد حرکت کنه یه عده منتظرن..دیدن یکی دو تا بچه کمن اومدن دیدن تو قتلگاه بدن امام حسینو بغل کرده اونقدر با تازیانه به بدن این دختر زدن..دستتو بلند کن بالای سرت خجالت نکش شب عاشوراییه ما نیومدیم اینجا برا حاجت ما برا سربریده اینجا جمع شدیم. شنیدیم آقامونو غریب کشتن شنیدیم آقامونو مظلوم کشتن برای غربت و مظلومیتش اومدیم دستتو بیار بالا.. رحم الله وغفر الله من نادا یا حسین..*
برچسب ها
- متن روضه
- شعر مذهبي
- روضه جانسوز
- روضه قتلگاه
- متن روضه امام حسين
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- مهدی رعنایی
- گريز مداحي
- متن روضه شهادت امام حسين
- اباعبدالله الحسين
- متن شعر مداحي
- براي امام حسين
- متن روضه با صوت
- متن روضه شب دهم محرم
- دانلود صوت روضه
- متن شعر و روضه به همراه سبک
- متن روضه برای روز عاشورا
- متن روضه شب 10 محرم
- حاج مهدی رعنایی
- کربلایی مهدی رعنایی
- آموزش مداحي
- رعنایی
- شب عاشورا محرم 1403