نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج

"السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین"
* کاروان وارد کوفه شد ای وای زینب.. هیجده تا گلهای زهرا جلو چشم زینب از کربلا تا کوفه پر پر شدن. بابا وقتی یکنفر از دنیا میره میبینن دخترهاش خواهرهاش مادرش بی تابی میکنن اطرافیان میگن عکس و از جلو چشماش بردارید آی زینب، آی لیلا، آی سکینه، آی رقیه ...وااای رباب از کربلا تا کوفه هر وقت سرشون و بلند کردن دیدن سرها بالای نیزه است..*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
*مگه میشه سر برادر زینب نباشه..شاعر چی داری؟ میگی خوب نگاه کن ببین سر سر حسینه خب آخه نگاه کردم نشناختم سرو چطور نشناختی؟
سرت آشفته چطور شده سر آشفته شده به چند دلیل سر آشفته شده یکی که هر کی رسید قربة الی الله سنگ برداشت یکی اینکه یکی دوشب پیش تو خونه خولی بوده رو خاکسترهایی که نمیدونم آتیش داشته یا نه، اما آشفتگی این سر نه مال سنگه نه مال تنوره.. مال اینه که راوی میگه هنوز آقامون زنده بود نعل اسباشونو عوض کردن...تو مصیبتای حسین دست بالا دست بسیار است اینایی که گفتم مال تن ابی عبدالله است مال گوشت و پوست و استخون ابی عبدالله است اما بقیه بیت و گوش بدی میبینی جان حسین آتیش گرفته..*
سرت آشفته اما به تشییع سرت شهر به شهر
راه افتاده ببین خواهر آشفته ترت
داره حرف میزنه زینب هفتاد دو داغ دیده زینب اسارت کشیده زینب از همه مصیبتهاش بدتر زینب بی حسین داره حرف میزنه اهل کوفه گفتن علی زنده شده صدا ،صدای صلابت علیه، نطق، نطق علیه وای بر شما مردم پسر فاطمه روکشتید شهرتون و چراغونی کردید رقص و پایکوبی میکنید چشماتون خشک مباد با عتاب با خطاب علوی..یکمرتبه دیدن لحن سخن زینب عوض شد صدانرم شد هلال یک شبه ی زینب کجا بودی سه شبانه روزه راوی میگه دیدم چشمش افتاده به سر بریده حسین بالای نیزه..گفت ندیدم چه کرد زینب اما یکوقت دیدم از زیر مقنعه ی بی بی از پیشانی خانم خون تازه جاری شد گمان میکنم سر و به چوبه محمل کوبید مگه میشه سر تو شکسته باشه سر زینب سالم باشه.. یک حسینی بگو صدات به حرم ابی عبدالله برسه هر کجا هستی بگو حسین...*