نمایش جزئیات

روضه و توسل به روای دشت کربلا امام‌سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سایر مداحان

روضه و توسل به روای دشت کربلا امام‌سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سایر مداحان

درد بسیار،  مداوا گریه
ارث جاماندهٔ زهرا، گریه

*چقدر سخته آدم ببینه باباش میون یه مشت دشمنی که هیچ بویی از دیانت نبردن خودشم نتونه کاری کنه...*

روزها ناله و شب‌ها گریه
آب می‌خورد ولی با گریه

گریه بر آب وضویش می‌ریخت
خون دل بر سر و رویش می‌ریخت

گریه بر شاه شهیدان خوب است
گریه بر کشتهٔ عریان خوب است

گریه بر در دامن طفلان خوب است
 گریه بر آن لب و دندان خوب است

خواست در زهرش گریه کند
در فراق پدرش گریه کند

این دسته طویریج که روز عاشورا راه می‌افتند، قریب به چهار میلیون نفر به سر و سینه می‌زنند، از طویریج میان سمت کربلا خیلیا بین مسیر بهشون ملحق میشن، می‌دونی برای چی اینجوریه؟ این طویریج، طبق نقل‌های مقاتل، من خیلی راجع به این قضیه تحقیق کردم، طبق نقل‌ها محلی بوده که عمر سعد نامرد مثل دیروزی یا امروز یا روز عاشورا مثل دیروز، شروع کرد خبر مرگش خطبه خوندن، گفت بابام سعد بن ابی وقاص، عمر بن سعد بن ابی وقاص، یا عمر سعد ابی وقاص بابام از پیغمبر شنیده، پدرم از پدرش شنیده، پدرش از پیغمبرکه مبادا کشته‌ها، مسلمونی رو زمین بمونه بدنش، اینجا امام سجاد دگرگون میشن، میفرماد این‌ها کشته‌های ما رو مسلمون نمی‌دونن، کشته‌های خودشونو مسلمون می‌دونن بابا، بدن بابای من این رو زمین افتاده، بدن اربا اربای داداشم علی اکبره، بدن عمو جانم قمر بنی هاشمه،این طویریج، از زمانی محبوب میشه، که سید بحرالعلوم، دور و بریاش دورش بودن شیوخ شاگردان رفیقاش پا منبری‌هاش وقتی این دسته سینه زنی  هروله کنون داره میاد، سید بحرالعلوم عبا و عمامه از سر و دوش برمی‌داره، پابرهنه می‌شه تا حرم با اینا تو سر و صورتش می‌زنه، به حال مرگ رو زمین می‌افته، به سید بحرالعلوم گفتند آقا این چه کاری بود کردی؟فرمود: شما هم  اگه مثل من می‌دیدید امام زمان چه جوری به سر و سینه‌اش می‌زنه..از اون روز طویرج، طویرج شد، ارزش پیدا کرد، اینو گفتم که بدونید آقا نگاه به مجلس‌ها و جلساتتون می‌کنه..اجازم بدید اینجوری روضه زین العابدینو بخونم
اومد تو مدینه یه نفر صدا زدن "انا الغریب" یکی به من کمک کنه، من اینجا غریبم، ببین چقدر زین العابدین غصه داشت که از هر فرصتی برای گریه برای باباش استفاده می‌کرد،صدا زد من غریبم، زین‌العابدین صداش کردن، آقا فرمودند چیه، شهرو به هم ریختی؟ عرضه داشت من غریبم، حضرت بهش فرمودند: من یک سوال ازت دارم .آقا فرمودند:یک سوال ازت دارم بپرسم؟عرضه داشت بفرمایید..آقا فرمودند: اگه اینجا از دنیا بری، بدنت را دفن می‌کنند یا نه؟عرضه داشت من گفتم غریبم ولی نامسلمون که نیستم.من تو بلاد مسلمونا از دنیا برم بله دفنم می‌کنن.حضرت صدا زد دیدی تو غریب نیستی.غریب بابای مظلوم من حسینه.. به خدا خودم دیدم، سرش بالای نیزه‌ها بود.مقتل میگه: زین‌العابدین تشریف آوردن، بنی اسد می‌خواستن بدنو دفن کنن، نه فقط بدن ابی عبدالله رو، ابدان مطهر را می‌خواستن دفن کنند، دیدن نمی‌شناسن این بدن‌ها رو، اینقدر زخم داشت.

*صدا زد..بنی اسد دیدن یه سواری داره از دور میاد، فرمود: برید کنار بدن‌ها رو فقط خودم می‌شناسم.این بدن آروم فقط خودم می‌شناسم، این بدنه دست نداشته بدن عمومه، این بدنی که ارباً ارباست بدن داداش بزرگم علی اکبره..این بدن له شده بدن قاسمه..اما نگاه کرد، بنی اسد دیدن آقا دارن گریه می‌کنن، گریه‌شون فرق داره صدا زدن بنی اسد، برید تکه حصیر بیارین بوریا بیارین، آقا برای چی؟ فرمود: می‌خوام بدن بی‌جان بابامو داخلش جمع کنم، بدنو تو قبر گذاشت، من تمام روضمو تو همین یه جمله است حرف زیاد گفتیم، شنیدیم اما بعضی جملات خیلی جیگر می‌سوزونه،
اونهم اینه: دیدی رسمه میگن میت رو صورتشو رو خاک بزارن، فدای اون امامی بشم که هرچی نگاه می‌کنه، فقط رگهای بریده، صداش بلند شد،خاک رو قبر ریخت
با انگشت مبارک نوشت:"هذا قبر حسین بن علی بن ابی طالب الذی قتلوه عطشانا"
مردم بدونین بابام رو با لب تشنه کشتند.
هر کجا نشستی به قصد فرج، شفای بیماران سه مرتبه صدا بزنید.."رحم الله من نادا و غفر الله من نادا"...*