نمایش جزئیات

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد مهری

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد مهری

زینب بیا کنارم بنگر به حال و روزم 
رنگ از رُخم پریده از داغ کوچه سوزم

دیگر نمانده جانی در پیکر نزارم
از خاطرات مادر عمریه خون میبارم

*امام حسن میخواد روضه بخونه...*

تو کوچه ها حرومیا
ریختن سر مادرمون پیش بابا...

مادرما تو کوچه ها
ناله میزرد به زیر لب علی بیا

وقتی که دشمن پست
زد بر رویش کشیده

*آقا به عبدالزهرا فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ما رو نمیخونی؟ گفت: آقا جانهمین امروز تو‌خرم داداش جانتون روضه شما رو‌خوندم. آقاجان مگه روضه شما همین نیست تو‌خونه خودتون همسرتون جسارت کرد زهر داد به شما..شما فرمودین داداش حسینم رو‌ خبر کنید..زینب رو‌ خبر کنید..روضه رو‌ خوند..آقا فرمود عبدالزهرا روضه، روضه ی من نیست..گفت آقا روضه ی شما چیه آقا؟فرمود: عبدالزهرا اینجوری روضه ی من رو بخونید..سن و سالی نداشتم مادرم فرمود: حسن جان بیا بریم مادر دستم تو دست مادرم بود.رفتیم تو راه برگشت همچین که وارد کوچه بنی هاشم شدیم. یه مرتبه نگاه کردم عبدالزهرادیدم کوچه تاریک شد..*

مردک پست که عمری نمک حیدر خورد

*عبدالزهرا اینجوری روضه منو بخون
امام مجتبی همونجا از دنیا رفت..*

مردک پست که روزی نمک حیدر خورد
داد زد بر سر مادربه غرورم برخورد

وقتی که دشمن پست زد بر رویش کشیده 
دیدم که قطره خون از معجرش چکیده

دست عدو بزرگتر بوده ز روی مادر
نقش زمین شد آنجا شاخه ی یاس حیدر