نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی

"صلی،الله علیک یا بنت رسول الله یا بنت ولی الله یا اخت ولی الله یا عمه ولی الله یا بنت موسی بن جعفر اشفعی لنا فی الجنه ورحمه الله وبرکاته..السلام عليك عرف الله بيننا و بينكم في الجنة، و حشرنا في زمرتكم و اوردنا حوض نبيّكم و سقانا بكأس جدّ كم من يد علي بن ابي طالب صلوات الله عليك"
تو کیستی سلاله ی زهرای اطهری
معصومه ای کریمه ی آل پیمبری
ممدوحه ی ائمه و محبوبه ی خدا
احمد خصال هستی و صدیقه منصبی
باب الکرم سُلاله ی باب الحوائجی
ام العفاف دختر موسی بن جعفری
امروز قبله ی دل خوبان روزگار
فردا همان شفیعه ی فردای محشری
*جانا به قربانت ای جگر گوشه ی امام صادق. فرمود: تکه ای از وجود من در قم دفن میشه"و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم ؛"تمام شیعیان من با شفاعت بی بی دو عالم قراره وارد بهشت میشن*
تو سومین ملیکهٔ اسلام فاطمه
آیینه دار زینب و زهرای اطهری
یک مام تو خدیجه دگر مام فاطمه
پاکیزه دم ز مریم و حوّا و هاجری
مریم پی زیارت تو آید اگر به قم
اقرار میکند که همانا تو برتری
همچون نسل پاک رضا را تو گوهری
هم هشتمین ولی خدا را تو خواهری
عمر کم تو خاطره ی عمر فاطمه ست
یادآور مقاومت و صبر مادری
مادر نگشته بانوی خلق دو عالمی
شوهر نکرده مادر آغاز و آخری
بانو!ولی چه بانویی،بانوی نُه سپهر
دختر ولی چه دختر اسلام پروری
*میامد سر راه کاروان ها فرستاده اش رو میفرستاد برید بپرسید از بابام موسی بن جعفر خبری دارن یا نه.. یه روز هم خبر آوردن بی بی جان سرت سلامت باشه بابات موسی بن جعفر کنار زندان های بغداد جان داده. امام رضا که حرکت کرد بی بی دیگه طاقت نیاورد(حالا علی الظاهر ما میبینیم در باطن ماموریت داشت )طاقت نیاورد فراق برادر رو تحمل نداشت و حرکت کرد نرسید. خدا کنه راست نباشه قبل رسیدن به قم. گفتن بی بی رو مضروبه کردن، بی بی شهید شده..به هر صورتی بود به قم رساندن بی بی دو عالم رو مریضه شد. نرسید زیارت برادر به خدمت امام رضا نرسید.بی بی جان ...یه جمله عرض کنم یا صاحب الزمان....یه خواهری اینجا حرکت کرد برا دیدن برادر به برادر نرسید اما یه خواهر هم حرکت کرد کاش اونم نمیرسید
اما رسید چه لحظه ای رسید. "والشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ ، یَومٌ علیٰ صَدرِالمُصطفیٰ "زینبم دوید برا دیدن برادر اما یه لحظه رسید دید
شمر با چکمه های چرم رو سینه های برادرش رفته "قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ "
محاسن نورانی حسین رو در دست گرفته بود اون نانجیب باخنجر کُندش داره گلوی حسین رو میبره...*
به سمت گودال ،از خیمه دویدم من
شمر ،جلوتر بود دیر رسیدم من
کنار اون گودال، مادرُ دیدم من
که رفته بود از حال، دیر رسیدم من
«صلی الله علیک یا اباعبدالله»