نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج سید علی حسینی نژاد

*السلام علیک یا فاطمه المعصومه یا بنت رسول الله یا بنت امیرالمومنین یا بنت فاطمه الزهرا یا أخت ولی الله یا عمة ولی الله یا بنت موسی بن جعفر..*
این بارگاه قدس که از عرش برتر است
آرامگاه دختر موسى بن جعفر است
پاكیزه گوهر صدف عصمت بتول
یعنى كه نور دیدهٔ زهراى اطهر است
والاتبار خواهر سلطان دین رضا
فخر زنان عالم و خاتون محشر است
عزّت نگر كه حُرمت طوف حریم او
با حرمت طواف امامان برابر است
جنّات عدن اگر طلبى زین حرم در آى
كاین آستان عرش نشان، هشتمین در است
*امام رضا امروز حتما میاد به قم، صاحب عزای این بی بی امام رضا و موسی بن جعفر است. چهارده سال چشم به راه حسرت دیدن بابا به دلش موند این بانو تا به خودش آمد از همه دار و ندارش وداع کرد.از امام رضا جدا شد طاقت نیاورد این همه راه رو حرکت کرد. تا خبر رسید به اهل قم، علما همه مردم را جمع کردند گفتن این بانویی که داره میاد ناموس الله است خواهر امام رضاست و دختر موسی بن جعفره عمه جوادالائمه داره میاد. مردم آبرو داری کنید. کوچهها رو آب زدند به دست بچههای قم گل دادند رو پشت بوما با سر و پای برهنه رفتند به استقبال قافله بانو.
تا نزدیک قافله رسیدند دیدند اشعریون علما، میگن نامحرا جلوتر نرند. میگه دیدند زنها دور ناقه بی بی حلقه زدند تا وارد قم شد دید گل رو محملش میریزند.تو بیت النور بی بی ماوا گزید خبر تو این شهر پیچید بی بی مریض شده احوال بی بی خوب نیست تا خبر رسید بیت النور را قروق کردند اهل قم. یک مرد اجازه نداشت نزدیک بیت النور بشه میگفتن حبیب ناموس خداست زنا همه حلقه زدن دسته دسته میومدند برای عیادت بانو گفتن این خانم خواهر امام رضاست.دختر امام ما، غریب نمونه..همه روضه من تو این دو بند است هر که حقش را ادا کرد انشاالله تذکرهاش را از دست این کریمه بگیرد، قرارمون کربلا..*
شروع روضه بیماری تو
شبهای دلتنگی و آه و زاری تو
با اینکه بودی تو شهر غربت
اما کسی بود واسه دلداری تو
چی بگم از فاطمه و بستر و زخمهای کاری از غم تنهایی و دلتنگی و چشم انتظاری
روز و شبم درد پهلو، واسه مردن لحظه شماری
باید مردم مدینه از بیداد اهل کینه
*بابا هفده روز این فاطمه مهمان ما بود یک لحظه تنهاش نگذاشتند.دیدی مریض بسترنشین که میشه متوقع میشه، توقع میکنه بیایند عیادتش. مردم این فاطمه یه مادری داره نود و اندی روز تو مدینه یکی سراغش رو نگرفت آنقدر غریب بود.بیبی جان هفده روز یه لحظه تنهات نگذاشتند بمیرم برای اون مادر هجده سالهای که نود و اندی روز یکی سراغشو نگرفت. میگه روزهای آخر حسنین وارده خونه شدنددیدن زینب یه گوشه داره گریه میکنه دویدند زینب چی شده بیقراری؟ گفت داداش حسن داداش حسین امروز زنهای مدینه اومده بودن عیادت مادر. گفتند اینکه خوبه گفتن مادر چشمش به دره یکی بیاد احوالشو بپرس. گفت داداش وقتی میرفتند اومدم بدرقه دم در دیدم یه چیزی به هم میگن جگرم میسوزه چرا زینب؟
دیدم زنای مدینه به هم میگن دیگه کار فاطمه تمومه، دیگه فاطمه از این بستر بلند نمیشه، دیگه فاطمه رفتنیه.. من میخوام حرف آخرم را داشته باشم بی بی جان دورت شلوغ بود اما چشمت به در بود یعنی امام رضا میاد این نفس آخر ببینمش ؟ حرف آخرم را بزنم...*
چشم و چراغ موسی بن جعفر
آتیش زده قلبت رو دوری برادر
اما بمیرم برای زینب،
واسه مصیبت آن ساعت آخر
*شما یه خواهری یه خواهر هم زینبه..*
چی بگم از کربلا و کندی خنجر
چی بگم از التماس خواهر و اشکای مادر
چی بگم از غارت گوشواره و معجر
*بی بی جان فقط داداشو ندیدی طول دادی
من یه خواهر سراغ دارم اونم عاشق برادر بود..*
خواهرش از لب گودال نظاره میکرد
*امام رضا فرمود: ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین، برا هرچی گریه میکنی زیر لب بگو حسین..*
خواهرش از لب گودال نظاره میکرد
چه کسی نیزه به پهلوی حسینش میزد
گرچه دیدار برادر نرسیدی بانو
بدنی زیر سم اسب ندیدی بانو
برای خواهر سخته حتی یه خراش رو بدن برادر ببینه..بیبی نبودی اون لحظهای که وسط حجره امام رضا دست و پا میزد. بمیرم برا اون خواهری که دید برادرش را دوره کردند هر کسی با هرچه دستش هست داره میزنه..*
آن یکی گفت خنجرش با من
دیگری گفت حنجرش با من
ساربان گفت خاتمش با من
شمر میگفت سرش با من
*زینب داره نگاه میکنه...*
نانجیبی در آن میانه گفت
معجر خواهرش با من
نعره ای زد زجر در آن میان و گفت
سیلی دخترش با من
*دیدند داره صاحب مرکبا میاد..*
گفت فرمانده سواران که
رفتن روی پیکرش با من
«ناله بزن یا حسین»