نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج ابوذر بیوکافی

بر گدای خانه اش معصومه عصمت میدهد
دست زائرهای خود برگ شفاعت میدهد
هر کسی که خاک شد تأثیر تربت میدهد
قول دیدار رضا را در قیامت میدهد
مثل سلطان گنبد این شاه بانو با صفاست
زائر معصومه در قم زائر قبر رضاست
مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج دیده بر راه گداست
دست او باز است و زینبوار احسان میکند
خواهر سلطان عالم کار سلطان میکند
هیچ مردی با چنین اعجوبه ای همتا نشد
عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد
خانهی موسی ابن جعفر
بی تو بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده
*الحمدلله روز رحلت این خانم تو مجلس عزای بیبی هستیم قبل فاطمیه رزق فاطمیمون رو از بیبی فاطمه معصومه بگیریم اگه ما الان مدینه بودیم نمیتونستیم بلند بلند گریه کنیم آی اونایی که رفتید مدینه خبر دارید قانون مدینه اینه هر کسی گریه کنه بلند گریه کنه دلش رو میشکنه یه فاطمه در ایران با یه علی ابن موسی در ایران یه فاطمه و علی هم در مدینه..*
در یتیمی احترامش رو نگه می داشتن
دور تا دورش برادرها اقامت داشتن
بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتن
آی مردم جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتن
*اما کل این ماجرا همینش دل آدم رو میسوزونه..*
داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچه های تنگ دید اما در و دیوار نه
فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی بالگد در را به سویش وانکرد
با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد
گوشوارش رو کسی در کوچهها پیدا نکرد
اما مادرش زهرا ولی در زیر یک درگیرکرد
سینه ی زخمی سه ماه مادرش را پیر کرد
* الله اکبر چه خبر بود مدینه *
لعنت به در لعنت به دیوار
لعنت به هرچی مردم آزار
ریختن زدن کشتن سوزوندن
یه عده هم انگار نه انگار
شکر حق این فاطمه دیگر شبیه مادرش
قاتلانش را ندیده در کنار بسترش
* آی مردم همه ما خاطره بد از کوچه های بنیهاشم داریم*
با ستمکاران عالم قم ید واحد نداشت کوچه های تنگش اصلا قنفذ و خالد نداشت
* یه وقت دیدن یه دستش به کمر علی
یه دستش تو دست امام حسنه.. اصلا فاطمه ها دست از علی بر نمیدارن فاطمه جان یا حضرت معصومه امروز به حق مادرت یه نگاه به این گریه کنات بنداز همون مادری که در حق همسایه هاش دعا میکرد همون همسایه هایی که هیزمو بردن آتشو بردن آی مردم مگه میشه برا من و شما دعا نکنه این خانم..الله اکبر یه زنه باردار وقتی زمین میخوره باید دست به دیوار بگیره یا دستش رو بگیرن بلند بشه خواست علی رو صدا بزنه یه وقت دید علی نقشه بر زمینه.. خواست حسن رو صدا بزنه یا الله یا الله دید حسنش پیر میشه.. خواست زینب رو صدا بزنه دید زینبش پنج سال بیشتر نداره.. آه یا الله یا الله این خانواده خیلی مراعات زینب رو کردن اما کربلا یه عده مراعات نکردن*
گفت حسین تو کس و کار منی
شمر جلو دار شده الله اکبر
*اومد گودال "أخیه الی" یه وقت دید حسین دیگه اشاره میکنه نیا تا نگاه انداخت دید حرمله و شمر دورشن.. دختر شبیه مادره همه از روضهی شام میخونن اما من میخوام امروز اینجور براتون بخونم..*
ای وای من
هر چه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدن زینب را
*الله اکبر دختر شبیه مادرشه*
وای من که شبیه زهرا شد
بالگد می زدن زینب را
گفت حسین
من عزیز همه بودم که حقیرم کردن
دست بسته بسوی شام اسیرم کردن
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیر من چه بود برادر نداشتم
*یا امام رضا امروز اومدم با این جمله در خونه امام رضا عزیز بشیم..*
اما خواهر تو بسته نشد بین طناب
معصومه را هیچ کس نبرد بزم شراب
یه وقت نگاه کرد چشمش بخیزران
چوبی به لبت نشسته دیدم داداش
دندان تو را شکسته دیدم داداش