نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاجمهدی سلحشور
آئينه دارِ ام ابيها صبور باش
زينب در اين دو روزه دنيا صبور باش
بابا که نيست هر چه دلت خواست گريه کن
اما کنار غربت بابا صبور باش
اين روزهاي غرقِ مِحَن با برادرت
يا صحبتي ز کوچه مکن يا صبور باش
*حتما طاقت نداری حسن میگه :با مادرم کوچه راه میرفتم یه وقت جلو مادرم و سد کردن، حتما طاقت نداری حسن بگه
مادرم زمین افتاد. چادر مادرم خاکی شد،..*
کار من از طبیب و مدوا گذشته است
انگار رفتنی شده زهرا
امروز تازه اول راه است دخترم
فردا که پر کشيدم از اينجا صبور باش
يک روز مي روي به بيابانِ کربلا
بر تل بيقراري و غمها صبور باش
خورشيد خون گرفته من؛ پیشِ چشمِ تو
بر روي نيزه مي رود امّا صبور باش
*یه وصیت هم دارم زینب جان تو اون روز*
بر حنجر بريده بزن بوسه جاي من
اما به خاطر دل زهرا صبور باش
*میگه :دیدم خانم بلند شد با اون حال نَزارِش داره در خونه را جاری میزنه، تنور خانه را روشن کرد،خودش داره نان میپزه، غذا برای بچه ها آماده کرد،خانه را مرتب کرد..*
آن شب که یکی یکی کفن آوردی
دیدی چه به حال وروز من آوردی
بابام و حسن هر دو کفن دارن
گفتم که حسین؟ پیروهن آوردی
*امیر المؤمنین آمد وارد منزل شد لحظاتی خانم و آقا باهم خلوت کردن.فاطمه جان با این حالت چرا؟؟ با این حالت داری کارِ خانه را انجام میدی؟علی جان خواب بابام را دیدم به من بشارت داد فاطمه جان بیا منتظرتم.. امیرالمؤمنین بالا سر فاطمه اش نشسته فاطمه الزهرا رو کرد به امیرالمؤمنین: آقا جان میتونم یه خواهش ازتون کنم؟؟ چیزی تا به حال ازتون نخواستم. چیه فاطمه جان؟ علی جان یه خورده قرآن برام بخون وقتی هم از دنیا رفتم منو تنها نذار بالا سرفاطمه ات بخوان یه خورده قرآن بخوان.. شروع کرد قرآن خواندن "یاسین والقران الحکیم ....." همینطور قرآن میخوند اشک علی داشت میآمد گفت: آقا جان میتونم یه خواهش دیگه بکنم گفت: چیه فاطمه جان؟ میشه دست منو بیاری بالا.. چرا فاطمه جان؟ میخوام با این دست مجروحم، اشک چشمتو پاک کنم...قیامت بگم با این دست اشک چشم یه مظلوم رو پاک کردم..*
