نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج عباس حیدرزاده
                                    «اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً"
دردیست مرا از تو  بهبود نجویم
بهبود من این است که بیمار تو باشم
*خدا نیاره روزی رو که رو تو از من برگردونی...بگی برو دیگه باتو کاری نداریم*
آقاجــــــان....
گر خلوت وصل تو برازنده من نیست
*اگه لایق نیستم ببینمت اگه لایق نیستم مرا به حضور بپذیری اما بخاطر مادرتون به من نگاه کنین آقا..پناه به مجلس مادرتون آوردم آقا...میدونم مادرتونو خیلی دوست دارین.وقتی در مسجد جمکران؛ اومد بالاسر اون سعید چندانی که از زاهدان مادرش آورده بودش فلج بود میگه دیدم  در حجره باز شد اول یه خانم مجلله ای وارد شد. پشت سرش یه آقای نورانی وارد شد 
اون آقا خیلی به این خانم احترام میگذاشت هی خطاب بهش میگن مادرجان 
اومدن بالاسرم نشستن باهم حرف میزدن گفتم بی بی جان...من بیمارم من سرطان دارم.حضرت فرمودن میدونم به پسرم مهدی سفارشتو کردم..بی بی جان یه سفارشیم امشب برای ما بکن..*
گر خلوت وصل تو برآزنده من نیست
بگذار که در سایه ی دیوار تو باشم...
باز آ برای شیعیان خود روضه ی مادر بخوان
از سوز زخم سینه و از آه پشت درب بخوان
تنها نه درب خانه سوخت
شمع و گل و پروانه سوخت
*هم پهلوی مادرشکست هم محسنش شهید شد...هم جگر علی پاره شد...*
دنبال حیدر میدوید ....
از سینه اش خون میچکید...
*تا بهوش اومد گفت اسما علی رو کجا بردن...؟بی بی جان علی بردن مسجد..*
دنبال حیدر میدوید ....
از سینه اش خون میچکید...
شکر خدا زینب ندید واویلتا وا ویلتا
*اون روز چند بار زمین خورد یبار بین در و دیوار زمین خورد بازم بلند شد.یه بار تو کوچه زمین خورد وقتی با غلاف شمشیر زد بازویِ فاطمه.. الهی اگه مادرو میزنن جلو دخترش نزنن..اصلا فکرش آدمُ آزار میده وقتی فکر کنی کسی مادرتو بزنه چه برسه که کسی مادرتو بزنه..*
من ایستاده بودم...
دیدم که مادرم ...
دشمن گهی به کوچه
گاهی به خانه میزد
گردیده بود قُنفُذ همدست با مغیره 
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
*فقط قنفذ و مغیره نبودند خالدبن ولید ملعون آنچنان با تازیانه به سر مادر زد ای وای ای وای..مدینه دست جمعی مادر رو زدن...کربلا هم دست جمعی میزدن هرجا کم میاوردن دست جمعی میزدن.علی اکبرو دسته جمعی میزدن..."فقطعوه بسيوفهم اربا اربا"دور قاسم بن الحسن دست جمعی گرفتن...دور ابالفضل رو گرفتن. اما هر کدوم  آقا رو صدا میزدن .قاسم بن الحسن گفت عمو به دادم برس...آقا علی اکبر گفتن بابا ....آقا قمر بنی هاشم گفتم" یا اخا ادرک اخاک" ابی عبدالله اومد بالا سرش شهدا همه بالا سرشون امام حسین آمد اما یه شهید غریب بود تو کربلا وقتی رو زمین افتاد کسی رو نداشت صدا بزنه.."الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، تسلیمِ لامرک صََبراً عَلی قَضائِک یا رََبََ لا الهَ سِواکَ" خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می کنم.
یکدفعه احساس کرد سینه اش سنگین شد.چشمشو باز کرد.دید شمر با خنجره برهنه...حسیــــــــن....*
شمر روی سینه اش بنشسته بود
استخوان سینه اش بشکسته بود
*دوتا شباهت داره با مادرش فاطمه زهرا....مدینه داریم با لگد زدن...
کربلا هم داریم این جمله رو...وقتی شمر ملعون وارد قتلگاه شد اول یه لگد زد ...حسیــن...*
ای عزیز فاطمه دادی بزن 
آخر ای مظلوم فریادی بزن
یا ز دست شمر خنجر را بگیر 
یا ره گودال بر مادر را بگیر
"ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْ
برچسب ها
- آموزش مداحی
 - متن روضه حضرت زهرا
 - متن روضه حضرت فاطمه
 - متن روضه شهادت حضرت زهرا
 - متن روضه جانسوز
 - متن گریز روضه حضرت زهرا
 - متن روضه شهادت حضرت فاطمه
 - متن روضه برای شهادت حضرت فاطمه
 - متن روضه برای شهادت حضرت زهرا
 - متن روضه برای ایام فاطمیه
 - حاج عباس حیدرزاده
 - متن روضه های حاج عباس حیدرزاده
 - فاطمیه 1403
 - فاطمیه سال۱۴۰3
 
