نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی علی علیپور

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی علی علیپور

یه شهر و امامش نکردن سلامش
عدو با غلامش تو رو می‌زدن
با تیغ و نیامش تو رو می‌زدن

تو جون میدی از درد می‌گفتم که برگرد
مغیره کمک کرد تو رو می‌زدن
با یک عده نامرد تو رو می‌زدن 

انارِ سوخته، نیزه‌ی داغ بدتره یا مسمار سوخته؟ 
مقتل شده حرف از در و دیوار سوخته

گلوی پاره..
 روضه نمی‌خواد این تنی که سر نداره
 اومدی که نگن حسین مادر نداره

 "قربان آن آقا که انگشتر نداره
صل الله علیک یا مظلوم ....
صل الله علیک یا عطشان 
صل الله علیک یا عریان با اباعبدالله "

*تو خونهٔ امیرالمؤمنین همه نگران فاطمه اند اما فاطمه نگران حسینه.. خانم زهرا از یه طرف نگران موهای شانه نشدهٔ زینبه از یه طرف نگران اشک‌های حسنه که چطوری مادرشو زدن از یه طرف نگرانِ  امیر المؤمنینِ  تو کوچه ها  علی سلام میکنه کسی جواب سلام علی را نمیده  از یه طرف نگران حسینِ،  همش میگه علی جان آب بزار بالا سر حسینم بچم شب تشنه میشه بیدار بشه یه کاسه آب بالا سرش باشه*

الهی فاطمه جان ، علی برات بمیره 
تا پیر بشم هم عزادارت می مونم 

هر روز گلوی حسین تو میدیدی

*قربونت برم فاطمه جان یه جوری زد 
دو طرف صورتت کبود شد ای حسیــــــــن ..*

خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
 دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم

 هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
 ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم

* یکی از بزرگان علما می‌فرمود: ميگفت یه جوری مادر ما را تو کوچه ها زدن  که همان دو سه روز اول مادرمان باید از دنیا ميرفت ولی نمیدونم چطوری طاقت آورد نود و پنج روز..وقتی سلمان آمد برای  عیادت خانم سوال کرد خانم جان حالتان چطوره ؟ صدا زد سلمان چی میگی شبا از درد پهلو خوابم نمی‌بره..* 

 پهلو به پهلو کردن سخت است
 پیراهنت خونی شده بازم
 از تن برون آوردنش سخت است 

گفت فاطمه!...
 با بودن من با کوچه و سیلی
 یک اتفاق غیر ممکن بود
 اسما چرا تابوت میسازی
این چوب گهوارهٔ محسن بود
 
خود م در آینه خود را به جا نیوردم
چنان زدن که از من نشانه ها نمانده مرا