نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج عباس حیدر زاده

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج عباس حیدر زاده

"بسم الله الرحمن الرحیم یا رب العالمین"

*من بمیرم برا مادرت آقا، مادری که تو شهر خودش وصیت کرد گفت: یا علی بدنم رو شبانه بردار، یا علی قبرم مخفی باشه، یا علی بدنم رو شبانه غسل بده، موقع غسل بدنم پیراهنم رو بیرون نیار یا علی..*

به شب غسلم ده و آنگه کفن کن
به زیر خاک پنهان این بدن کن

نِی ام راضی از آن قوم جفاکار
که با من اینچنین کردند رفتار

هر کسی نعش عزیزش روز بردارد
 ولی ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم

*غریبانه بدن رو تشییع کردن، اما غربت آنجا نمایان شد، که امیرالمؤمنین میخواست بدن رو دفن کنه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه میان قبر کرد، کی قبر رو آماده کرده؟ قبر آماده بوده، کی بدن رو از آقا بگیره؟ کسی نیست، علی غریبه، بچه ها که نمیتونن کمک کنن، اگه داخل قبر بره کی بدنو دست امیرالمؤمنین بده؟ علی که همه جا یار پیغمبر بوده، تو جنگ احد مثل پروانه دور پیغمبر میگشت، از هر طرف دشمن میومد میدید علی ظاهره، علی که لیلة المبیت تو بستر مرگ جای پیغمبر خوابید، شب تنهاییش پیغمبر علی رو تنها نمیگذاره، یه مرتبه دید دو تا دست از میان قبر بیرون آمد، اِلَیَّ، علی گلمو بده، علی امانتمو بده، علی خودم کمکت میکنم، با دستان پیغمبر کمک کرد بدن بی بی رو دفن کرد، خاک رو بدن عزیزش ریخت، روی قبرو هموار کرد، دستشو از خاک تکون داد. تا اینجا مثل اینکه پرده ای جلو چشم امیرالمؤمنین بود، اما تا دستشو از خاک قبر تکون داد پرده ها کنار رفت، این دستشو رو دستش زد، علی چه کردی؟ علی با دست خودت گلت رو زیر خاک کردی علی؟ حزن همه ی وجود علی رو گرفت، کاری کرد که عالم و آدم برا امیرالمؤمنین گریه کردن، چه کرد؟ یه مرتبه بچه ها دیدن بابا خم شد صورتشو رو قبر مادر گذاشت، هی داره گریه میکنه، هی میگه "فاطمه نَفسی علی زَفَراتِها محبوسَه"فاطمه جان پاشو ببین نفس تو سینه ی علی حبس شده..*

گویی که مرگ یار را باور نمی‌داشت
از خاک قبر همسرش سر برنمی‌داشت 

*گریه کرد، زیر بغلشو گرفتن، سردار خیبره، قهرمان بدره، اما دیگه زانوهاش توان نداشت، گفتن آقا بلند شید بریم خونه، تا ابن عباس گفت خونه، دید صدی ناله ی امیرالمؤمنین بلند شد، ابن عباس کدوم خونه؟ ابن عباس در کدوم خانه رو بزنم فاطمه به روم درو باز کنه؟ابن عباس دیگه خانه ی علی همین‌جاست. شهدا علما امام درگذشتگان همه فیض ببرن، یا اباعبدالله، امیرالمؤمنین کنار قبر بی بی زمین‌گیر شد، ابی عبدالله هم کربلا کنار بدن ارباً اربای علی، "فَجَلَسَ علَی التُّراب" دیگه نمیتونست بلند بشه، میدونی چی ابی عبدالله رو از جا بلند کرد؟ یه نگاه کرد بالا سرش، دید خواهرش زینب کبری آمده، بلند شد دست زینبو گرفت، زینبم برگرد، اگه دلت کربلاست برا تعجیل در فرج امام زمان فریاد بزن یا حسین..* 

خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین دشمن ها ببر

«صلی الله علیک یا اباعبدالله»