نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید رضا نریمانی
تا چهل نامرد رد شد از روی در فضه گفت
محسنش له شد به زیر در نیایید اینقدر
وقت برگشت آن چهل نامرد رفتند از کجا
از روی اعضای مادر یا روی نعش پسر
غیرت الله دست بسته عصمت الله بر زمین
باز هم می خواند زهرا مرتضی را زیر در
تیزی مسمار هر چه بیشتر میشد فرو
منتقم را زیر در میخواند زهرا بیشتر
*از زبون محسن روضه بخونم*
مادرجان!
شش ماه من همراه تو بودم
من بچه ی توو راه تو بودم
از وقتی که صداتو حس کردم
مشتاق روی ماهِ تو بودم
تو اولین پناه من بودی
مادرِ بی گناه من بودی
چی شد که دستامو رها کردی
تویی که چشم براه من بودی
از این پهلو به اون پهلو
پر از دردی پر از خونی
تو بعد از من دیگه خیلی
تو این دنیا نمیمونی
منی که زخمیه این شعله ها شدم
همینکه در شکست ازت جدا شدم
آتیش گرفت همه بود و نبود تو
من دست و پا زدم توی وجود تو
*بچه تو شکم مادر اگه ضربه ای بخوره، اگه ضربه سنگینی بخوره میگن از مادر جدا شده باید دیگه مادر بندازه بچه رو..*
من پشت در گرما رو حس کردم
من غربت بابا رو حس کردم
اون لحظه ای که تو زمین خوردی
من ضربه های پا رو حس کردم
من بودم و زخم لب مسمار
زخمی شدم بین در و دیوار
یادم نمیره نیمه های شب
از درد پهلو میشدی بیدار
چهل تا مَرد که نه نامرد
گذشتن دست درِ خونه
کسی درد تو رو جوری
که میدونم نمیدونه
خون منو تو ریخت رو چوبه های در
چقدر تو رو زدند تو کوچه بی خبر
قربون تو برم همینه سرنوشت
من رفتنی شدم قرارمون بهشت
*یه مرتبه امیرالمومنین صدا زد عبا رو فاطمه ام بنداز انداختن اما چی تو دست فضه ست...*
صدای در دری که تو شعله سوخت
دری که یه میخو توی سینه دوخت
صدای جیغ توی خاکستر و دود
کی می دونه چی تو دست فضه بود
بابام با اشک داره فریاد می زنه
این زنی که می زنید زن منه
روزگار علی و سیاه نکن
بچه هاتو دیگه بی پناه نکن
فاطمه خدا نخواست مادر بشی
اینجوری میخ در و نگاه نکن
*بری خونه یهو ببینی مادرت روسری سرش کرده، مادر! مگه مانامحرمیم، هی میبینی تو روشو میگیره، نه مادر چیزی نیست ، چرا مادر چی شده انگار گوشه ی ابروت انگار زخم شده، اگه ببینی کی زده تو صورت مادرت رگ غیرتت بیرون می زنه میگی برم ببینم کی تو صورت مادرم زده...*
ساحل خونه رو زجر و مد زده
تو رو انگاری یه نابلد زده
تو تموم بخت و اقبال منی
بگو کی بخت منو لگد زده
کسی مثل علی مظلوم نمیشه
دلِ شوهر تو آروم نمیشه
تو نگیر نگاتو از من لااقل
من میخوام نگات کنم روم نمیشه
بخدا بده برا یه پهلوون
حرف خونه اش افتاده سر زبون
این علی، علی سابق نمیشه
داره میمیره زنش جوون جوون
حال و حوصله نداره پا بشه
بره انگشت نمای کیا بشه
جوری چشممون زدن فک نکنم
دیگه این زندگی روبراه بشه
بمونه خونه خدا خدا کنه
بره مسجد قنفذو نگاه کنه
مردی که زنش تو کوچه خورد زمین
کجا سفره ی دلش رو وا کنه
آره مردی که زنش جواب میشه
سقف خونه اش رو سرش خراب میشه
یه لباس نمونده اندازه اش باشه
داره زهرا ذره ذره آب میشه
گریه نه دلش بگیره راه میره
توی کوچه بی سر و صدا میره
راه خونه رم دیگه گم می کنه
خودشم نمیدونه کجا میره
*صدا زد علی جان بچه ها رو از بدن فاطمه جدا کن آخه ملائکه طاقت ندارن این صحنه رو ببینن، کدوم صحنه، بچه ها خودشون رو انداختن رو بدن بی جان مادر... اما من یه جایی سراغ دارم نمیدونم ملائکه طاقت داشتن ببینن یا نه؟ اون لحظه ای که یه سر بریده آوردن، این بچه این سرو تو بغلش گرفت شروع کرد با بابا حرف بزنه..*
نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
نشناختمت هنوزم خودت بگو کدومی
صورت نصف نیمه حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر تموم زندگیمه
منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، صورتم بهم ریخت
«ای حسین .....»
برچسب ها
- سیدرضا نریمانی
- سید رضا نریمانی
- نریمانی
- آموزش مداحی
- متن روضه حضرت زهرا
- متن روضه حضرت فاطمه
- متن روضه شهادت حضرت زهرا
- متن روضه جانسوز
- متن گریز روضه حضرت زهرا
- متن روضه شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت زهرا
- متن روضه برای ایام فاطمیه
- حاج سیدرضا نریمانی
- فاطمیه 1403
- فاطمیه سال۱۴۰3
