نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج سیدعلی حسینی نژاد

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج سیدعلی حسینی نژاد

السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله ایتها السیده الجلیله ذات الاحزان الطویله" این همه مصیبت به خدا هجده سال سنی نیست مادر رو به قبله بخوابه
"الْمَجْهُولَةِ قَدْراً وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْراً "این یه فراز به خدا برا ضجه زدن یه عمرمون بسه. سلام بر اون مادر پهلو شکسته.. شاگردان مکتب امام صادق آقا بلند بلند گریه می‌کرد می‌فرمود: کاری کردن مادر ما بستر نشین شد"لزمت الفراش و نحل جسمها و ذاب لحمه" گوشت بدن مادرام آب شد دیدن امام صادق  روی زانوها می‌زنه می‌فرماید "وصارت کلخیال" یعنی شبحی برای مادر ما به جا ماند..پاشو بریم خونه امیرالمومنین من با یه بیت دلتو ببرم خونه ی پدر..*

 با هم بریم عیادت مریض دیدن ثواب 
گل ببریم نه هیزم  دل حیدر کبابه 

امن یجیب حیدر دیگه اثر نداره 
دیگه تو شهر غربت علی یاور نداره 

زینب کنار بستر اشک از چشاش می‌باره
 دعاش اثر نداره مادر رمق نداره

 *چه خبره خونه‌ی علی..*

 آورده دستی را کمی بالا به زحمت 
 دستی گرفته زیر دستی را به زحمت
 
دست دعای دختری هم رفته بالا 
بلکه نیفتد مادرش زهرا به زحمت

*خونه ی علی بهم ریخته میگه امیرالمومنین وارد خونه شد بی بی رسمش بود به استقبال علی می‌رفت.  تا وارد شد روزای آخره.. میگه تا وارد شد دید خانم نیامد به استقبال علی. اسما میگه دیدم علی داره سراسیمه میدوه توی خونه خانمم! صفای خونه‌ام! یا بنت رسول الله! به خدا برا غریبی علی هر چه  گریه کنیم کمه.. برا غریبی مولا هرچی داد بزنیم کمه. میگه دیدم اومد وارد حجره‌ی بی‌بی شد   دید خانوم این دست و حایل می‌کنه تا میاد بلند بشه زمین می خوره دیگه مادر نمی‌تونم از جا بلند شه میگه دیدم زانوهای علی روی خاک رسید این سر و خم کرده گریه می‌کنه. خیلی وارد شده اسنادی داریم خانم تو این نود و اندی روز رو از علی می گرفت. بابا چه مردی اینقده طاقت داره محرمش ازش رو میگیره یا فرج الله..میگه یه نگاه ملتمسانه کرد به بی‌بی علی می‌خواد حرفشو بزنه نگاه کرد...*

 عزیز بهتر از جون صورتتو نپوشون
 دلبر سوخته‌ی من دل منو نسوزون فاطمه

*فاطمه جان خیلی برام سوال شده.. زبون حاله... مادرت یه جواب داد* 

اگه می‌خوای بدون سیلی با من چه کرد
ببين حسن تو کوچه دنبال چی می گرده

* گفت علی! چقدر این صحنه سوزناک جگر عالم..*

 علی منو حلال کن دیگه  دارم می‌میرم 
 اشک تو را نبینم آقای خونه نشینم

*آخ صدای ضجه تو خونه‌ی مولا پیچیدهمه گریه می‌کردن می‌خوام یه حرفی بزنم حلالم کنن مادریا.. همه ضجه می‌زدن همه بی‌قرار بودن جنت العاصمه مرحوم میرجهانی میگه دیدم صدای ضجه‌ای از حجره بلند شد بچه‌ها متوجه شدن چیه اینطور بی‌قراره دویدن تو حجره دیدن امام حسن نشسته .. یه حرف عامیانه است اما می‌زنم تو روضه مادر ما باید زنونه گریه کرد هرچی بغض یتیمای علی تو حنجره‌شون خشک شد ما باید داد بزنیم.. آخ الهي مادر جلوت زمین نخوره.. آخ الهی نبینی مادرتو سیلی میزنن.. یه حرفی بگم آخ الهی مادرتو زیر دست و پا نبینی.. شب شهادت مادر، مادری کرده بغلت گرفته آوردتت تو عزاخونه دعوتنامه داده مادر شاهده ناله‌های توعه... دویدن دور امام حسن ..این حرف زبون حال..  داداش تو بزرگتری اینقده بیقراری  زینبو ببین آخه من چیکار کنم با زینب ؟گفت: بشین حسین بچه‌ها نشستن آماده‌ای یا نه گفت یه صحنه‌هایی رو من دیدم شما نشنیدی چی داداش؟ یادته مادر هر از گاهی منو کنار می‌کشید یه سرّی با مادر داشتم آره داداش برا خودمم سوال بود گفت مادر ازم خواست  این حرفو نزنم اگه بگم بابا غیرت الله.. گفت داداش می‌دونی چی شد..*
 
سیلی محکم او چشم مرا تار نمود 
مادر از من دو سه تا سیلی محکمتر خورد
لگدی زد  نفسم بند آمد
 
* اولین لگدی که عترت رو بهم ریخت چی شد ؟"مُجْتَمِعَهٌ عَلى قَطیعَهِ رَحِمِهِ" اینو من می‌گم شاید امام حسن گفته مادر و دوره کردن..*
 
 او(این)با غلاف شمشیر این(او) تازیانه می‌زند 
یکی به ضربه سیلی مادر ما رو‌ میزد

*شما را یاد چی می‌اندازه اینجا اولین باری بود مجتمع شدن بر قطع رحم. اما یه دوره‌ی دیگه عالمو به هم ریخت دور گودی رو گرفتن. مادر ایستاده مادر توی گودیه جلو چشم مادر یه عده نیزه می زنن، یه عده با شمشیر میزدن، یه عده با چوب می‌زنن، یه عده با سنگ می‌زنن، پیرمردا اومدن یه عده با عصا میزدن. به چی؟ به یه بدن پاره پاره هر کجایی شب شهادت مادر همناله ی با مادر داد بزن... سه مرتبه  یا حسین*