نمایش جزئیات

اشعار شنیدنی پیرامون ویروسِ کرونا از لسانِ استاد حاج منصور ارضی -۲۰ اسفند ۹۸

اشعار شنیدنی پیرامون ویروسِ کرونا از لسانِ استاد حاج منصور ارضی -۲۰ اسفند ۹۸

«اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اَللّهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْياعِهِ وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، اَللّهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ »

گلچین روزگار بنایِ بلا گذاشت
غم را میانِ مردم عالم بنا گذاشت

با یک بلایِ ساده و بیماری عجیب
هر مبتلا ز واهمه دستِ دعا گذاشت

این حرف با خودیست به بیگانه خورده نیست
آنکه دلش سیه شده باید جدا گذاشت

با مومنین امام شما درد و دل کند
شاید کلام ما اثری در شما گذاشت

ما را که در زمانه فراموش کرده اید
حالا زمانه هم سر لج با شما گذاشت

وقتی مدافعان حرم یارِ ما شدند
تنهایشان شفایِ شما در خفا گذاشت

حتی محل به خیلِ یتیمانشان نشد
بیتِ شهید را همگان در عزا گذاشت

نفسِ زکیه را که زدستِ شما گرفت
خونش اگر چه در رگتان شورها گذاشت

اما دگر برایِ شما دیر بود و دیر
داغی جدید در دلتان در هوا گذاشت

حالا حرم به رویِ شما بسته میشود
محرومتان ز آمدن کربلا گذاشت

حتی خدا حریم خودش را حصار کرد
حق مدافعان حرم را به جا گذاشت

پرسیده اید از خودتان یک بلایِ جزء
تاثییر در صفوف جماعت چرا گذاشت؟!

وقتی زِعیشِ خود نزدید آن زمانِ سخت
حالا حضورتان به دلِ خانه ها گذاشت

آنکس که ضربه زد به تبِ گریه بر حسین
حالا تمام بار به دوشش خدا گذاشت

باید ز فعلِ زشتِ خودش توبه ها کند
یک حرف زشت این همه خسران به جا گذاشت

چون گریه بر حسین نکردی بلا رسید
کی گریه بر حسین به دل ها بلا گذاشت؟

ای وای از آن زمان که رویِ سینه ش نشست
خنجر به حنجر پسرِ مصطفی گذاشت

حسرت هنوز بر دل از این درد مانده است
دشمن بنایِ حمله سویِ خیمه ها گذاشت

این زن و بچه فرار می کردن .. یکی گیسوانشُ میکشید .. یکی چادر ..

عصمت بدونِ چادر و معجر نمانده بود
این داغ را به سینه ی ما کربلا گذاشت ..