حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح خوانی زیبا ویژۀ میلاد امام حسین علیه السلام بنفسِ سید مجید بنی فاطمه

مدح خوانی زیبا ویژۀ میلاد امام حسین علیه السلام بنفسِ سید مجید بنی فاطمه

اگر پنج نوبت اذانم علی ست اگر خاکمُ و آسمانم علی ست اگر قبلۀ آستانم علی ست اگر روز و شب بر زبانم علی ست علی دردِ عشق است و درمان حسین علی گفت و گفتیم ، ای جان حسین

مرا آفریدی که حیران شوم مرا چشم کردی که باران شوم مرا جذبه دادی غزل خوان شوم مرا آیینه کردی ایوان شوم زدم نیره در زیرِ ایوان حسین که ای جانِ من جانم ، ای جان حسین

همان که دلم شعله ور آفرید همان که مرا در به در آفرید همان که به شوقِ تو پَر آفرید به عشقت برایم جگر آفرید کسی نیست ما را به قرآن حسین خدا گفتُ و گفتیم ، ای جان حسین

تو هستی محمد ، محمد تویی و حی و علی هم به ابجد تویی براتِ نجف لطفِ مشهد تویی فقط آرزویِ مجدد تویی مدینه شد امشب چراغان حسین نبی گفت با تو که ای جان حسین

اگر لطفِ زهرا مسلمان شدیم اگر ما سلیمان و مسلمان شدیم اگر در حسینه درمان شدیم اگر عاشقیم از حسن جان شدیم حسن جان نوشتیم و جانان حسین حسن گفت و گفتیم ای جان حسین

نشسته ست موسی عصایش دهی رسیده ست یوسف که جایش دهی دویده ست یحیی عطایش دهی به خاک است عیسی عبایش دهی حرم شد قُرق از گدایان حسین حرم پر شد از ذکر ای جان حسین

سه شب آمدم تا که چیزی برم بهاری پی برگ ریزی برم دعایی برایِ عزیزی برم شفایی برایِ مریضی برم سه شب آمدم زیرِ باران حسین که هر شب بگویم که ای جان حسین

تو بی انتها نقطه چین میدهی که از پشتِ در بیش از این میدهی چنان میدهی و چنین میدهی که حتی به قاتل نگین میدهی نگینت چه شد ای سلیمان حسین که نالید زینب که ای جان حسین

شبی که حرم مادرم رفته بود پر از یادِ تو هر قدم رفته بود شبی که پر از آه و غم رفته بود شبی که برایم حرم رفته بود مرا نذر او کرد گریان حسین که قربان سنه طفلیم ای جان حسین

اگر رود یا که کویرت شدم جوانم ولی زود پیرت شدم اگر کنج شش گوشه گیرت شدم من از نانِ بابا اسیرت شدم تو آبی تو نانی تو سامان حسین تویی برکتِ خانه ای جان حسین

اگر آمدم عشق یادم دهی اگر خواستم کم زیادم دهی مرا منصبِ خانه زادم دهی به بادم دهید و به بادم دهید منم کاهِ ناچیزِ طوفان حسین مرا میکشی آخر ای جان حسین

تو بی انها نقطه چین میدهی که از پشتِ در بیش از این میدهی چنان میدهی و چنین میدهی که حتی به قاتل نگین میدهی نگینت چه شد ای سلیمان حسین که نالید زینب که ای جان حسین

رسید و صدا زد پرش را مبر زره را که بردی سرش را مبر از انگشتش انگشترش را مبر بر این ناقه ها دخترش را مبر صدا زد به لب هایِ سوزان حسین که عریان حسینُ که ای جان حسین