نمایش جزئیات

مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور

مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور

مژده دادند مسیحایِ مسیحا آمد
عشق در خانۀ ارباب به دنیا آمد
 
صوت تکبیرِ ملائک دو جهان را پُر کرد
نکند روی زمین حیِّ تعالی آمد
 
در شبِ جلوه نماییِ علی بن حسین 
حالِ لب های من از ذکر علی جا آمد
 
آنچنان مثل محمد شده که، می گویند
شأن نازل شدنِ سورۀ طاها آمد
 
با تماشای عُلُوِّ درجاتش از عرش
اسمِ زیباش به دنبالِ مُسَمّا آمد
 
پی توصیف خَمِ گیسویِ او نستعلیق
پی تعریفِ قدش خط مُعلی آمد
 
ذوالفقارِ اسدالله به وَجد آمد و گفت
کیست این شیر که با هیبت مولا آمد
 
مثل عیسی که به پایِ علی اکبر افتاد
مریم از عرش به پا بوسیِ لیلا آمد
 
گفت: یا فاطمه! عباس از اول اما
این پسر با دَمِ یا زینب کبری آمد
 
تا که تکمیل شود شادیِ فرزندانش
به مبارک بادش حضرت زهرا آمد
 
نه فقط مثل محمد شده و عین علی
مجتبی است که در هیئتِ سقا آمد
 
بُخل ورزیدن او را احدی دید ، ندید
هر چه در محضر او دستِ تقاضا آمد
 
دانش آموختۀ فاتحِ جنگِ جمل است
وقت پیکار اگر اینقدر توانا آمد
 
هی به مرکب زد و دیدن که جبریل امین
لافتی گفت و علی از پیِ اِلا آمد
 
مردها شیونشان مثل زنان گشت بلند
نوۀ شیر چو در عرصۀ هَیجا آمد
 
زد به لشکر نه ، بگو رفت سوی گندم زار
داس برداشت چو دهقان پیِ سرها آمد
 
همه یاد اُحد و بدر و حنین افتادند
با بلایی که سر لشکر اعدا آمد
 
ورقِ واقعه برگشت که ناگاه به گوش
نالۀ یا ابتاه از دلِ صحرا آمد
 
از اباالفضل بپرسید که با ضربِ عمود
چه بلایی سر آن صورتِ زیبا آمد
 
بس که پیچید به هم پیکرِ اِرباً اِرباش
پدرش درصدد حل معما آمد
__________
 
خواستم تا بغل کنم بدنت 
ریخت از لای پنجه هام تنت
آبرویم میان لشکر رفت
از جگر بس که من صدا زدمت
آی علی! جگرم ریخته بهم چه کنم
با تماشای دست و پا زدنت
یوسفم گیر گرگ افتادی
پنچه پنجه شده است پیروهنت
چه کنم تا کمی نفس بکشی؟
چه کنم وا شود کمی دهنت
از لبت خونِ لخته می پاشد
مثل جان دادن عمو حسنت