نمایش جزئیات
رمز بقاء
شفق آن شب فلق را جام می داد عروس شب به ساقی وام می داد
سحر سوز دلش را ساز می کرد سپیده اخم خود را باز می کرد
شقایق بوسه بر پیمانه می زد صبا گیسوی شب را شانه می زد
قمر شعر طلوع فجر می خواند ستاره آیه های قدر می خواند
شریعت داد استمداد می زد حقیقت طبل عدل و داد می زد
منادی بانگ جاء الحق به لب داشت و اِنَّ الباطل کان زهوقاً
در آن شب حق به خاتم خاتمی داد جهان مرده را عیسی دمی داد
بود رمز بقاء دین احمد محمّد اوّل و آخر محمّد (ص)
در آن شب مقصد و مقصود آمد خدا را مهدی موعود آمد
گل از گلزار رحمت چید نرجس به چشم خود خدا را دید نرجس
بشر را کوکب اقبال آمد ظهور وصل استقلال آمد
ظهورش اهل عالم را خبر کرد به شرق و غرب اعلام خطر کرد
که کاخ ظلم را ویرانگر آمد به او رنگ عدالت رهبر آمد
قیامش شعر سبز سرفرازی است کلید رمز گنج بی نیازی است
کلامش دلربا و دل نشین است پیامش مرگ بر مستکبرین است
نبی را وارث خلق عظیم است علی را صاحب لطف عمیم است
به یکتائی حقّ یکتاست مهدی
شکوه عصمت زهراست مهدی
حسن را مظهر صلح و کمال است
که صلح واقعی بی او محال است
(ژولیده)