نمایش جزئیات
مدح زیبا میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها_کربلایی حسین سیب سرخی
تا طلوعت کمی هویدا شد سحر از سمت چشم تو وا شد تا به آیینه چشم وا کردی آسمان در مقابلت تا شد پلک وا کردی و بهشت آمد پیش پایین پات احیا شد می وزید عطر خنده ات بر دل و گل از چهره ات، پدر وا شد آمدی و کنار خنده تو عطر کوثر دوباره معنا شد حرف تکراری است اما خوب هر که خاک درت شد آقا شد لطف دست تو را زوالی نیست دست تو هیچ وقت خالی نیست وقت تقسیم مهربانی هات منت و حرف یا سوالی نیست فقط این شان خانواده توست که بزرگی به سن و سالی نیست مثل زهرا همیشه یکتایی و شبیهت در این حوالی نیست نوه ی مرتضی علی باشی از وجودت به جز جلالی نیست شام و کوفه که نه!! جهانی هم دشمنت شد اگر،خیالی نیست *** مستجاب است هر دعا با تو میرود دل به هر کجا با تو السلام علیک یا بی بی و علیک السلام ما با تو سفره ی نذری شما تا هست درد ناگفته و دوا با تو گوشه گیری عالمی با من گوشه چشمی به این گدا با تو (اشتیاقی همیشگی با من مهر و امضای کربلا با تو ذوالفقاری ز خطبه با زینب انقلابی ز گریه ها با تو)2 *** دو چشم حوریه ای رو به آسمان وا شد و آسمان ز نگاهش پر از تمنا شد ستاره ای بدرخشید روی دامن عشق که از تلالو نورش جهان مصفا شد گلاب و آینه آورده جبرییل امین که امشب آینه ی حق نما هویدا شد (میان رحل قنوت نماز ثارالله ببین که صفحه ی قرآن کوچکی وا شد)2 گرفته اند تولد برای دختر شاه خبر دهید به عالم،حسین بابا شد چو جا گرفت در آغوش عمه سادات دلش ربود و در او غرق در تماشا شد ز یمن مقدم ریحانة الحسین،دگر بساط شادی عباس هم مهیا شد ز بعد لیله ی میلاد لیلی زهرا هزار لیلی و مجنون اسیر صحرا شد سلام باد بر آن نازدانه بانویی که درد عالمی از فیض او مداوا شد نسیمی از سر کویش به مردگان جان داد2 که مرده زنده شد و ناگهان مسیحا شد به دست کوچک مشکل گشای او امشب برات کرب و بلایم یقینا امضا شد حسین تا که به گهواره اش نظر انداخت چه شد که چشم عزیزخدا دریا شد
*نمیخوام برات روضه بخونم اگرم کسی دلش رفت گریه کرد به این میگن گریه ی شوق...*
به یاد لحظه ای افتاد بعد عاشورا که روی کوفی و شامی به روی او واشد رقیه ای که سبب ساز خلق عالم بود شکست حرمتش از غم،اسیر وتنها شد همیشه بود سرش روی دامن بابا چه شد عزیز خدا را خرابه ماوا شد؟