حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح _ میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی

مدح _ میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی

این جلوه ها که سقف سحر را شکسته اند وقت نزول کوه و کمر را شکسته اند این نورها که میدمد از خانه ی حسین تا روز حشر نرخ قمر را شکسته اند با این همه فرشته اگر که پری شکست چیزی عجیب نیست که سر را شکسته اند از شوق انبیاء همه از جانب بهشت آن گونه امدند که در را شکسته اند وقتی که پا زدامن زینب زمین گذاشت ذرات خاک ، قیمت زر را شکسته اند *جانم فدات ای خانم خانم ها * از بس شده اسیر تماشای مادرش یک پلک هم نمیزند از روی دخترش با این هجوم وقت تماشا نمی شود گیرم که هست ، نوبت ماها نمی شود عرش و بهشت گرد سرش چرخ میزند با این حساب نوبت دنیا نمی شود جبریل در تمامی عمرش ندیده بود در ازدحام این همه دل جا نمی شود (با اکبر و سکینه و سجاد و این بهار باباتر از حسین که پیدا نمی شود )2

*** پیداست از نگاه حسین و صدای او زیبا تر شنیدن بابا نمی شود شکر خدا ، که حضرت ارباب بعد از این دلتنگ روی حضرت زهرا نمی شود عباس هم زدیدن او دل نمی کند از گفتن عزیز عمو دل نمی کند ... دوره ی غربت دلم سر شد ماه سر زد زمین منور شد حال و روز خراب دیروزم با کرامات عشق بهتر شد دام و دانه نشان من دادند خود به خود این دلم کبوتر شد مثل یک آسمان بارانی چشمم از شوق مقدمی تر شد بار دیگر حسین بابا شد و عروس مدینه مادر شد کودکی را که عمه بوسیده روی دست حسین خوابیده

*** آمده دختری که بابایی ست خنده های پدر تماشایی ست چفدر کودکانه تا دم صبح عمه گرم نوای لالایی ست بین گهواره ی دو دست عمو چه پریه قشنگ زیبایی ست بی جهت دل نبرده از بابا چقدر خندهاش رویایی ست حضرت فاطمه دوباره رسید قد و بالاش وه چه زیبایی ست باید این ناز را عمو بخرد دخترک آمده که دل ببرد ماه شب های خانه رویش بود عطر یاسی میان مویش بود آه ، گل سر داشت از ستاره ی شب ... 2 عالمی مسته ، های و هویش بود هر زمانی که میل بازی داشت جای او شانه ی عمویش بود علی اکبر شبانه می آمد پیش خواهر و غصه گویش بود چادرش را چه ناز سر می کرد بوسه های پدر به رویش بود رشته ی جان عمه گیسویش هدیه های عمو ، النگویش دختری که نگار بابا بود در نگاهش هزار دریا بود صورتش را نسیم می بوسید ... صورتی را که مثل زهرا بود گیسوانش به دست شانه ی عشق هر زمانی که پیش بابا بود ساعتی را که با عمویش بود چقدر لحظه هاش زیبا بود کس ندیده ست زمین بخورد جایگاهش همیشه بالا بود غصه ، با بی کسی تبانی کرد آرزوهاش را خزانی کرد

*به آبروی رقیه ، ای خدا فرج امام زمان ما برسان ...