نمایش جزئیات
مناجات _ویژۀ شبهایِ پایانی ِ ماه مبارک رمضان _حاج حیدر خمسه
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ" "اللهمَّ صلِّ عَلَی الدَّعوَةِ النَّبَویَّةِ، والصّولَةِ الحَیدَریّةِ، والعِصمَةِ الفاطِمیَّةِ، والحِلمِ الحسَنیَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَینیَّةِ..." نازم به این خدا که گنهکار می خرد هم روزه دار را دم افطار می خرد با آبرویِ رفته به مهمانی آمدم هر بار آبرویِ مرا یار می خرد *برا همه مون پیش اومده،یه جایی یه خطایی می کنیم، یه نفر می فهمه ،بزرگِ،یا به گوشش می رسونن،یهو یه جمعی قرارِ بری،میدونی اونم هست، اینقدر استرس،یهو چیزی نگه جلو مردم، سخاوتمند هم هست،اما میگی: اگه یه نگاه بد هم کنه می میرم...آی قربونت برم پرونده ام همون زیر ِ بغلتِ،یه بار چپ نگام نکردی، یه جوری باهام حرف زدی انگار من طلبکارم،من دیگه شورش رو در آوردم،خوب یه دونه بزن بهم،هوا منم تازه داشته،آخرِ ماهه رمضونه...* یک لحظه هم کنار نزد پرده ی مرا با احترام حضرت ستار می خرد مرا *الهی العفو.....داره ماه رمضان تموم میشه،اگر بار گران بودیم رفتیم... الهی العفو.....* {شبیهِ یه تسبیحِ پاره است دلم آوردم خودت رو به راهش کنی بخوای بهتر از روز اول میشه فقط کافیِ یه نگاهش کنی *ببین دستِ خالیم رو،اگه این شب های آخری بره،چیزی کفِ دستم نذاری،چیکار کنم...* می دونم تو دنیا شبیه تو نیست کی تحویل میگره یه بازنده رو دارم غرق میشم نجاتم بده پناهش بده این پناهنده رو خدای منی تو،کریمِ منی تو...} اشک جوان زگوشه ی چشمش که میچکد بارِ گناهِ او به شبِ تار می خرد *بگو:خدا! تو پیری نیومدم،تو یه حال و احوالی اومدم،هزار جا می تونستم برم،اما گفتم: برم زیر بیرقِ پسرِ زهرا..من فردا توقع دارم ازت،تو شلوغیِ محشر بیان صدا کنن منو،دستم رو بگیرن...* در حسرت یَمُت یَرِنی می کشد مرا حیدر غلام خود دم افطار می خرد مارا به نام تشنه لبِ کربلا حسین با یک سلام لحظه ی افطار می خرد شاه سلامٌ علیک حسین سلامٌ علیک حضرت ارباب سلامٌ علیک