حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت اباالفضل(ع) بنفس سید محمد جوادی (اجرا شده بدون حضور مستمع)

روضه و توسل به حضرت اباالفضل(ع) بنفس سید محمد جوادی (اجرا شده بدون حضور مستمع)

اگر مرادِ تو ای دوست نامُرادیِ ماست مرادِ خویش دگر باره انه خواهم خواست

اگر قبول کنی ور برانی از برِ خویش خلافِ رای تو کردن ، خلافِ مذهبِ ماست اگر عداوت و جنگ است در میانِ عرب میانِ عاشق و معشوق دوستی برجاست غلام قامت آن لُعبت قباپوشم کز محبت رویش هزار جامه قباست هزار دشمنی اُفتد به قولِ بدگویان میانِ عاشق و معشوق دوستی ورجاست #سعدی_شیرازی   بهار آمد ، بهارِ من نیامد گل آمد گل عذارِ من نیامد چراغِ لاله روشن شد به صحرا چراغِ شام تارِ من نیامد بیا یابن الحسن دورت بگردم بیا تا دستِ خالی برنگردم بیا یابن الحسن دردم دوا کن مرا با دیدنت حاجت روا کن   *روزها و ساعات پایانی ماهِ شعبان دل هامونُ روانه ی کربلا کنیم،ان شالله به همین زودیا کنارِ ضریح شش گوشه اش عرض ادب کنیم.خیلیا این ایام مریض دارن ، التماسِ دعا گفتن ، گرفتارن

مریض هایی که الان رو تخت بیمارستان ها هستن ..خانواده هایی که الان بی تابِ عزیزانشونن ..خدایا به گل رویِ اربابمون حسین همه شون رو الساعه شفای عاجل کرامت فرما ..السلام علیک یا اباالفضل العباس...*

  سلام ای بُرده بر خاک قدومت سجده زیبایی سلام ای ماه رویت در بنی هاشم تماشایی وفا بگرفته از رفتار تو درس وفـاداری بصیرت یافته در نور پیشانیت بینایی خِرد درس از تو بگرفته ادب پیشت کم آورده شجاعت کرده زیر سایۀ تیغت جَبین سایی تو فرزند علی هستی نیاری پشت بر دشمن اگرچه عالم خلقت کند پیشت صف آرایی اگـرچـه دامن اُم‌البنینت پرورش داده تو در آغوش حیدر بودی از آغاز زهرایی بگردد بی‌وجودِ تو حسین‌بن‌علی تنها تو او را یک بیابان لشکری در عین تنهایی تعجب نیست روز حشر از زوّار قبـر تو کند حیدر نگهبانی کند زهرا پذیرایی تو در محشر علمدار حسین‌بن‌علی هستی شهیدانند دنبال سرت در راهپیمایی خجالت می‌کشد تا حشر از داغ لبت دریا شهادت می‌دهد بر صبرُ ایثارت شکیبایی   *ان شالله به همین زودیا حرم اباالفضل عرضِ ادب کنیم ..میدونم دلاتون خیلی برا این روضه ها تنگ شده...میدونم خیلی وقته نشده دورِ هم باشیم ..نشده شب جمعه ها دور هم جمع بشیم برا حسین گریه کنیم ..ان شالله به همین زودیا توفیق پیدا کنیم با همدیگه نفس بزنیم برا پسرِ فاطمه گریه کنیم ..همین چند جمله روضه و التماسِ دعا ..همچین که داره میاد سمتِ علقمه یه وقت دید دست ها یه طرف افتاده مشک یه طرف ..خم شد دستِ بریده رو برداشت هی می بوسه هی به چشماش میکشه ..هی میگه اباالفضل .. داداش .. جلوتر اومد دید عباس تو خون خودش داره بال بال میزنه ..آی بمیرم همه بدن تیر خورده .. اولین باره جلو ابی عبدالله تو این حالتِ ..هر وقت حسینُ از دور میدید زودی قیام میکرد هر چی تلاش کرد...آقا فرمود بسه عباسم آرام باش ، راحت باش ..اومد کنارِ بدن پاره پاره عباس ، سرِ داداشُ رو زانو گذاشت ..کدوم سر؟! همون سری که با عمود آهن شکافته شده تا اَبرو ..صدا زد حسین این خون ها رو از جلو چشمام کنار بزن بزار یه بار دیگه ماهِ رخسارتُ تماشا کنم ..یه جمله دیگه ام گفت، بگمُ همه فیض ببرن خیلی ها بودن و الان بینِ ما نیستن رفقا ..همه شون فیض ببرن .. گفت حسین منو سمتِ خیمه نبر من به بچه هات وعده آب دادم...من به سکینه وعده آب دادم .. آی بمیرم ..*  

کجایی عباس

که خیمه ها رو غم گرفته بدونِ تو ، دلم گرفته

  *به چه حالی طرف خیمه ها رفت چی جوری دلش اومد عباسُ تو بیابون تنها رها کنه ..هنوز چیزی از بدن فاصله نگرفته دید نانجیبا به بدن حمله ور شدن ..دارن بدنِ داداشش رو غارت میکنن ..*   کجایی عباس که خیمه ها رو غم گرفته بدونِ تو ، دلم گرفته کجایی عباس

چشمام شده یه کاسه خون رقیه هی میگه عمو جون

  *دلم میگه نام رقیه رم ببرم .. یه نیمه ی شبم این دختربچه تو بیابون گم شده...من میگم چندتا اسمُ صدا زد ، چند بار رو خاکا نشست صدا زد مادر ، فاطمه ..چند بارم صدا زد بابا حسین ..اما یه جایی ام دیگه کارد به استخوان رسیده هی میگه عمو اباالفضل بیا بیا ..هر بار این بچه رو سیلی زدن...هر بار بهش بی ادبی کردن گفت میرم به عموم عباس میگم ..آی بمیرم برات رقیه جان ..حالا میخوام از علقمه دلت بره حرم رقیه خانم ..مدافعان حرم فیض ببرن ، گفت بابا ؛...*   تمام غصه خود را در این یک جمله میگویم که با زاری یتیمت راهی بازار شد بابا گلی را که به اشکِ دیده ی خود آب میدادی خبر داری که بعد از تو اسیرِ خار شد بابا صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند خدا هرآنچه کند از توام جدا نکند گذشت عمرُ اجل پر زدن به دورِ سرم بمیرم و نروم کربلا ، خدا نکند ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند سوختگانِ غمت با غم دل خرمند هرکه غمت را خرید عشرتِ عالم فروخت با خبران غمت بی خبر از عالمند یوسف مصرِ بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده با درهمت