حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

تا چشمم به شماافتاد توبه کردم (روضه همراه با مناجات)

تا چشمم به شماافتاد توبه کردم (روضه همراه با مناجات)

آمدم آمدم ای بنده نواز                             با تو امشب کنم راز و نیاز

هر کجا خواست مرا نفس کشید                عاقبت موی سرم گشت سپید

عمر من طیشد و بیچاره شدم                    رانده از هر در و خانه شدم

بار الها مپسند خواری من                       زده شد بانگ خطا کاری من

 

رسول خدا (ص) از کوچه ای  عبور می کرد ،جوانی از سوی دیگر در حالی که ظرف شراب بر دست داشت می آمد ، تا چشمش افتاد به خاتم الاانبیا (دست و پایش را گم کرد) خواست فرار کند .امّا راهی پیدا نکرد.گفت: خدایا چکنم؟ اگر پیغمبرت متوجه شود آبرویم خواهد ریخت همانجا ارتباط با خدا برقرار کرد ،خدایا اگر آبرویم را نزد پیغمبر ت حفظ  کنی قول می دهم برا ی همیشه این گناه را کنار بگذارم . تا به حضرت رسید سلام کرد .پیغمبرپس از جواب سلام فرمود : جوان د راین ظرف چیه ؟بی اختیار گفت : سرکه است یا رسول الله .فرمود : جوان بگذارتا ببینم ظرف شراب را روی زمین گذاشت ، حضرت نگاهی کرد ، مقداری از آن را در کف دست مبارک ریخت دید سرکه ای صاف و پاکیزه است .

 

آنان که خاک را به نظرکیمیا کنند       بودآیا گوشه ی چشمی به ما کنند

 

یک مرتبه دید ند از گوشه ی چشم این جوان اشک جاری است ، فرمود:چرا منقلبی ؟ گفت یا رسول الله سوگند به آن خدایی که تو را به حق فرستاده است در این ظرف شراب ریخته بودم تا چشمم به شماافتاد توبه کردم گفتم خدایا اگر مرا رسوا نکنی این گناه را کنار می گذ ارم. 1

1.تفسیر ابوالفتح رازی ،ج6،ص471،سی مقاله، رضا استادی ، ص410 .