حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ وداع با ماه شعبان المعظم با نوایِ سید رضا نریمانی

نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ وداع با ماه شعبان المعظم با نوایِ سید رضا نریمانی

عاشق فقط به دیدۀ گریان دلش خوش است هجران زده به حال پریشان دلش خوش است

عشق است هرچه را بپسندی برای من دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است

گفتی بسوز در غم من ،‌ اِی به روی چشم دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است

با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است

محتاج یک نگاه کریمانه‌ی توأم قحطی زده به قطره‌ی باران دلش خوش است

در پشتِ در نشستن من بی‌دلیل نیست سائل فقط به لطفِ کریمان دلش خوش است

با دست مهربان خودت لقمه‌ای بگیر خیلی گدا به لقمه‌ای از نان دلش خوش است

اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند اینجا خودِ کریم به مهمان دلش خوش است

گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است

می‌گفت عاشقی که زیارت نرفته بود تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است

وقتی دلت گرفت فقط "فَابْکِ لِلحسین" نوکر به روضه‌ی شه عطشان دلش خوش است

ای شهریار نیزه‌نشین آیه‌ای بخوان دردانه‌ات به آیه‌ی قرآن دلش خوش است

شاعر: #علی_سپهری

شبایِ آخر ماه شعبان .. با مادر روضه رو شروع کنم ..

(چرا؟!) چرا تا نام مادر میاد بعضی ها یه جورِ دیگه گریه میکنن ؟!..

اصلاً انگار همه رو بهم میریزه .. خونه شم بهم ریخت ..

امیرالمومنینم بهم ریخت .. حسنم بهم ریخت .. همه بهم ریختن ..*

من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری هرشب از شدت درد کمرت بیداری

استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم خسته‌ای، بی‌رمقی، سوخته‌ای، بیماری

جانِ من سعی نکن با کمر تا شده‌ات محضِ آرامشِ من بستر خود برداری

سرفه‌هایت به‌خدا قاتلِ جانم شده است بس که خونابه در این سینۀ زخمی داری

سعی کن خوب شوی ، ای همه داراییِ من زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری

مونسِ خستگیِ حیدر خیبر شکنی تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری

شاعر: #پوریا_باقری

*دست گداییت رو بیار بالا ، به حضرت زهرا سلام الله ده مرتبه الهی العفو ..*

مادرم خورد زمین گرد و غباری برخاست دست من بود که با ناله او بر سر خورد مادرم بود مراقب که نیفتد به زمین ضربه اش بس که قوی بود زمین با سر خورد

قصۀ سوسو زدنت ، یه گوشه زانو زدنت خونه رو بی‌تاب میکنه ، صدای جارو زدنت

فدایِ این زار زدنت ، بدجوری انگار زدنت چهل نفر چهل دفعه ، به در و دیوار زدنت

دست به پهلو شدنت ، بی هیاهو شدنت توی قنوت معطلِ ، حرکت بازو شدنت

کشته منو قیام تو ، از پشتِ در سلام تو خیر نبینن اونایی که ، نداشتن احترامتُ

«بمون حبیبه ، علی غریبه ..»

فاطمۀ صبور من ، فاضلۀ غیور من چقدر می‌ارزید واسه‌شون ، شکستن غرور من

خونه که شد محاصره ، مضطر شدی بخاطرِ حسین یه وقت یه چکمه‌پوش ، نکنه رو سینه‌ش بره

وَالشِّمرُ جالسٌ علیٰ ، صَدرِالحسین بِکربلا واسه‌ش بمیرم که تنش ، میمونه زیرِ دست و پا

برات بمیره حیدرت ، میخی که رفت تو جگرت نیزه میشه میره یه روز ، زیر گلوی پسرت

«حسین مظلوم ، حسین مظلوم»