حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه_حضرت خدیجه سلام الله،زهرا سلام الله و علی اصغر سلام الله علیهم اجمعین_محمود کریمی

روضه_حضرت خدیجه سلام الله،زهرا سلام الله و علی اصغر سلام الله علیهم اجمعین_محمود کریمی

علی داشت تو باغ کار میکرد قاصد پیغمبر اومد علی جان تو چرا نرفتی، پیغام و رسوند بیل و گذاشت زمین همینطوری رفت ، آری والا علی کعبه است کعبه از جاش تکان نمیخوره . برا همین فاطمه  دم خانه مردم میرفت علی هم اکراه داشت از کار فاطمه نه از رفتار بد مردم، فاطمه داشت حرف میزد در و  روش میبستند این در رو فاطمه بستن شانش  ناراحتیش بیشتر از در آتش زدنه

 به تو جبریل احترام کند

پیش پایت نبی قیام کند

به تو باید خدا سلام کند

و تورا صاحب مقام کند

باید اینگونه منجلی بشوی

مادر همسر علی بشوی

با نبی گرچه همنشین بودی

قبل از اسلام بی قرین بودی

بین زنها تو بهترین بودی

در زمین آسمان نشین بودی

اشک تو ای خدیجه ی غرا

 ریخته گریه ی ملائک را

مثل ابر بهار گریه مکن

*برای مادر فاطمه سلام الله علیهما هر کی میخواد داد بزنه بسم الله ... مادر اهل بیته ...*

مثل ابر بهار گریه مکن

آنقدر گریه دار ، گریه مکن

از بد روزگار گریه مکن

مادر بی قرار گریه مکن

در سرت فکر کیست میدانم

گریه ات مال چیست میدانم

*یه جوری گریه کرد، فاطمه سلام الله علیها پنج سالش بود ،جان عالم فدای خانومم لذا خود بی بی چون تو پنج سالگی بی مادر شده باباش تو غربت، مادر تو غربت،شرایط و قشنگ حس کرده که به علی میگه "ابکلی وبکلل التیامی" برای من گریه کن برای بچه هام گریه کن، ببین اگه بچه ها خوابن درو ببند بشینیم برای حسین زار زار گریه کنیم ...*

درعذار گلت(در صورت فاطمه ات)چه میبینی

که چنین بی قرار و غمگینی

نگران هجوم گلچینی

یا که رنجور دست سنگینی

آه از آن دست ، آه از آن آزار

آه از آن کوچه ، آه از آن دیوار

 *فاطمه شو میدید ناله میزد،همون لحظه های آخر فاطمه هم زینبشو میدید ناله میزد*به خدا قسم بعضی ها میگن روضه خانم خدیجه سخته چه جوری گریز بزنیم به کربلا ، انقدر راه داره؛این مادر مادر با برکتیه کسی که فاطمه به دنیا بیاره روضه رو او اداره میکنه مادر بزرگ همه است ، آی رفقا فاطمه سلام الله علیها وقتی به محشر وارد میشن برای شفاعت چی همراهشونه دوتا دست بریده ، اما تو بغل خانم خدیجه یه قنداقه ی خونیه ..."

اینطوری نیست بگن شما اینو بغل کن شما این و بیار شما این دست و بیار هرکی دلش خیلی سوخته بغل کرده،آقا محسن بن علی هم بغل خانم فاطمه بنت اسد ، کربلا یعنی اونجا مادر بزرگ قنداقه خونی و بغل کرده ، این یه راه روضه میخوام از همین روضه علی اصغر سلام الله علیه وارد بشم بحث بحث مادره ، زبان حال مادرم بگم :*

دیدم از خیمه نگاه پدر مضطر تو

علی اصغرم به فدای سر تو

*از لای خیمه میدیدم ...*

کاش میمرد زفریاد پدر مادر تو

به فدای سر تو ...

*علی اصغرم ...*

(دیدم ازلشگر بی شرم فقط هلهله را خنده ی حرمله را ) 2

که گرفته است به یک تیر نشان حنجر تو

به فدای سر تو ...

*بچه که دیر بخوابه مادرو،پدر،برادرا خواهرا،حساس میشن یه صدایی بلند میشه میگن هیس تازه خوابیده ...

دیدم ازتیر سه شعبه گلم از خواب پرید

گوش تا گوش درید ....