حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات و دعا _ ویژۀ مناجات شعبانیه و ماهِ مبارک رمضان _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

مناجات و دعا _ ویژۀ مناجات شعبانیه و ماهِ مبارک رمضان _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

پروندۀ سیاهِ مرا گرکه رو کنند

ترسم که دورم از درِ لاتَقنَطوا کنند

ترسم کنند اهلِ قیامت ملامتم

گر کرده های زشتِ مرا بازگو کنند

*اونجا تو فرمودی یوم تبل السرائرِ ... پرده ها کنار میره ...*

سنگینیه گناهِ مرا گر کنند بار

بر دوشِ جنُ انس،همه مرگ آرزو کنند

بیش از همه به حالتِ خود گریه می کنم

هرجا که از گناهُ و خطا گفتگو کنند

من نوکرِ حسینمُ ماتم که چون کنم

گر با حسین ، مرا روبرو کنند ....

یک نقطۀ سفید نبینند حاسبان

گر دفترِ سیاهِ مرا جستجو کنند

*از عمل که چیزی ندارم ، فقط دلخوشیم همینه *

جز مهرِ اهلِ بیت که هستم امیدوار

کین نامه را به رحمتِ خود شستشو کنند

بی آبرو تر از همه هستم ...

*تو نگی ام،من میدونم کی ام ....نیازی نیست منو به ملائکت معرفی کنی ...*

بی آبرو تر از همه هستم مگر مرا

از مهرِ آلِ فاطمه با آبرو کنند ....

*مگه اینکه مادر دستگیری کنه ...*

اینک منو گداییِ زهرا که روزِ حشر

هرکار می کنن به دلخواه او کنند ....

*به فاطمه الزهرا الهی العفو*....

*فرمود محبتِ دخترم فاطمه صد جا به دادتون میرسه ... آسون ترین این صد مکان ، دمِ جون دادنِ ... از دمِ مردن مادرانه هوامونو داره .... امشب بگو مادر ، سفارشِ ما رو به فرزندانت  کن ....*

شعلۀ کینه بودُ کوثر بود

جانِ دین بودُ کفرِ کافر بود

قصدشان قبضِ روحِ حیدر بود

پس کجا بود جبرییل آنجا؟

یک نفر سوخت ، یک نفر می دید ...

یک نفر کشته شد ، یکی خندید ...

از جنایت مدینه میلرزید

محشری بود پشتِ در برپا

یک نفر می شکست پهلو را ....

یک نفر می شکست بازو را ...

لاله کردن یاسِ مینو را

چه کند غیرِ صبر شیرِ خدا

یک نفر می زد آن طرف فریاد

این طرف فاطمه زمین افتاد

رفت حکمِ غدیر خم از یاد

کَس نیامد به یاریِ آقا ...

شیرِ دُلدُل سوار را بردن

استحقروا اباالحسن 

از حرم مستجار را بردن

همۀ اقتدار را بردن

بردِ این صحنه تابِ زهرا را

دل شکستُ نگاهِ دلبر سوخت

دختری ناله کرد، مادر سوخت

سال ها بعد ...

رویِ دختر سوخت در شرارِ روزِ عاشورا

*دیگه بریم کربلا ... شبِ جمعه ست ...*

یک طرف رویِ خاک پیکرها

یک طرف رویِ نیزه ها سرها

خواهران دور از برادرها

عده ای گفتند معجرها ....

حسین .....

ای علمدارِ دودِمانِ علی

زائرِ عشقِ بی نشانِ علی

یابن الزهرا بیا به جانِ علی

ذوالفقارِ عدالت مولا ....

معنیِ قدرُ و کوثرُ رحمان

بابی انت یا امامِ زمان

دست من را بگیر آقاجان

تا شوم کشتۀ مسیرِ شما ...

*الان کجا داری برا مادرت فاطمه گریه می کنی ؟!! من فقط یه اشارۀ مختصری کنم  مناجاتِ بخونم ...اینکه چند نفری هجوم آوردن بمونه ... چند نفری با چی زدن بمونه ... چند مرتبه بی بی رو زدن بمونه ... فقط یه تعبیری تو نامه خودش به معاویه داره ... من فقط یه عبارتشو بخونم گفت "فصفقت صفقه علی خدّیها" یه جوری زدم که گوشواره زیر مقنعه شکست ...فقط یه ترجمه کنم "صفقه" یعنی سیلی صدا دار ... من نمی دونم صدای این سیلی رو علی شنید یا نه ....