نمایش جزئیات

مناجات و دعا _ ویژۀ مناجات شعبانیه _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

مناجات و دعا _ ویژۀ مناجات شعبانیه _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر * همین اولِ دعا ، ازت ممنونم .*

زچشمم خواب را بردی به جایش اشک بنشاندی

نبوداین قابلیت در منو بر من عطا کردی

*از امام صادق سوال کردن افضل اعمال و اذکار در این ماهِ شعبان چیه ؟؟ حضرت فرمود استغفارِ ... مخصوصا اگه سحرِ شبِ جمعه باشه ... انبیا مستجاب الدعوه بودن . اما وقتی از اونا تقاضای دعایی میشد به سحرِ شبِ جمعه موکول می کردن ... دستِ گدایی تو بالا بیار:أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ذُوالْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏ و اَتوبُ الیه .

همین ساعتا بود که مادرش فاطمه تا سحر مشغولِ دعا و مناجات میشد که امام مجتبی فرمود : شب های جمعه میدیدم مادرم تا صبح مشغولِ دعا و مناجاتِ ... اگه میخوای مادرش دعات کنه ، دستِ گداییت رو بالا بیار ... بلند بگو الهی العفو*

گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد

دستِ من نیز به آن چشمۀ کوثر برسد

اگر از شانۀ من بارِ گنه برداری

پایِ این بنده هم از عرش فراتر برسد

باز هم توبه شکستم بگذارید فقط

باز هم فرصت یک توبۀ دیگر برسد

همۀ ترسِ من این است که هنگامِ گناه

عمرِ این بندۀ آلوده به آخر برسد

*اگه من تو گناه بمیرم ... چقد بد میشه ... اصلا بزار شبِ اولیه بگم ... برا ما که همیشه گناه کردیم یه جوری بدِ .. اما برا تو بدترِ ....*

همۀ ترسِ من این است که هنگامِ گناه

عمرِ این بندۀ آلوده به آخر برسد

*حالا که نیمه شب رام دادی میگم :*

بس که آلوده ام ابکی لخروجِ نفسی

وای ازآن لحظۀ سختی که اجل سر برسد

*وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ... زانوهاش به هم میخوره ... وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ... دیگه باورش میشه رفتنیه ... وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ داد میزنه ... کیه منو نجات بده ؟؟*

خیلی از تنگی و ذیقِ لحدم میترسم

وحشت بیشتر آن است که منکر برسد

*انقده هیبت دارن این دو ملک ، بعضیا گفتن همینکه سوال می کنن از هیبت این دو میت لال میشه ... بیخود نیست ما رو با تربت ابی عبدالله راهیه قبر می کنن ... بندِ زبونتُ باز می کنه*

*شبِ جمعه ای چی میخوای؟؟*

همۀ خواهشم این است که در موقع مرگ

سرِ این بنده رویِ دامن حیدر برسد

*بچه هرچقدم که بترسه وقتی باباش میاد کنارش همۀ ترسش از بین میره ... أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ لِلْمُؤْمِنِینَ أَباً رَحِیماً ... علی جان ...اگه امیرالمومنین بیاد ، یه مهمونِ دیگه هم میاد *

مطمئنم که درآن لحظۀ سختُ حساس

حضرتِ فاطمه با آلِ پیمبر برسد

*مادر که بیاد ، تمومه ... ندیدی تو گودال مادرش اومد ... نشنیدی کنارِ تنور خولی مادرش اومد*

چادر مادر ما کارِ خودش را بکند

بگذارید فقط صحنۀ محشر برسد

*همین ساعتا بود زنِ زیدِ یهودی از خواب بیدار شد دید یه نوری از خونش به آسمان ساطعه . به مردش گفت چه خبره این نور ازون صندوقچه داره میاد چی آوردی از بازار ؟؟؟گفت زن هر خبری هست از نورِ چادرِ زهراست ...علی امروز این چادر رو به عنوان رهن آورد پیشِ من گذاشت ...تا صبح همسایه ها رو دونه دونه خبر کرد .... نوشتن هشتاد یهودی به نورِ چادرِ وصله داره فاطمه مسلمون شدن ....هشتاد یهودی به نور چادر زهرا ایمان آوردن ، شدن مشتریِ علی ....اما من نمی دونم اون سیصد نفری که تو روزِ روشن هجوم آوردن به خونۀ بی بی دوعالم ... اونا با دیدنِ خودِ زهرا متنبه نشدن ..." تا تونستن بانویِ خونه رو زدن *

چادرِ مادرِ ما کارِ خودش را بلد است

بگذارید فقط صحنۀ محشر برسد

*فرمود یه سرِ چادر تو بهشت دستِ مادرم فاطمه ست ... یه سرِ چادر رو صراط پهنِ ... ندا میاد أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ ... پیغمبر فرمود دخترم که وارد محشر میشه یه منبری از نور برا زهرا آماده میشه . ابی عبدالله میاد به دیدن مادر ... چی جوری میاد ؟!! راسهوا بین یدیه .... سر بریدشو تو دست گرفته تا بی بی دو عالم چشمش به ابی عبدالله میوفته چنان ضجه ای میزنه ... که پیغمبر فرمود همه با گریه زهرا گریه می کنن ....*الان آماده ای با ناله مادرانش ناله کنی؟الان کجا نشسته ...*

صدا ، صدای مادرونه ...

صدای یک زن جوونه ...

نشسته گوشه ی یه گودال ...

داره با سوز دل می خونه ...

*چی میگه؟:!!بنی ...قتلوک ...بنی ... بالحسین الهی العفو