حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

دعای ام داوود_مناجات و روضه بسیار جانسوز_ویژه اعتکاف_حاج مهدی سماواتی

دعای ام داوود_مناجات و روضه بسیار جانسوز_ویژه اعتکاف_حاج مهدی سماواتی

"اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم، بسم الله الرحمن الرحیم"

" اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ....."

"وَصِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنا  وَبَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدّی اِلی مُرافَقَةِ سَلَفِهِ"

"اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان"

بر دیده ی ما ضیاء بده مهدی جان

بر سینه ی ما صفا بده ، مهدی جان

*لحظات آخر اعتکافِ،دیگه سفره رو بر می چینن،یابن الحسن!، لحظات آخریه اگر قرار باشه به کسی چیزی عطا کنن،با دست با کفایت امام زمان عطا می کنن،آقای من!*

دور سر مادرت بگردان چیزی

آن را صدقه به ما بده مهدی جان

*بازم بخونیمش، لابلای صدازدن ها هم،حرف دلمون رو بگیم به مولامون ،یاصاحب الزمان.....گرچه خواسته ی منو میدانی،اما اگه سئوال کنی،اومدی معتکف شدی حالا هم لحظات آخره چی میخوای؟ خواسته ات چیه؟ آقای من! جواب من اینه: "وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِی وَ حَوَائِجِی وَ إِرَادَتِی فِی كُلِّ أَحْوَالِی وَ أُمُورِی" یعنی اول خواسته ام تویی آقاجانم.شب و روز اینجا نشستم،ناله زدم،اشک ریختم،بلکه موانع کنار زده بشه،به تو برسم آقاجانم،که اگربه تو برسم،به همه چیز رسیدم،و اگر به هر چیزی برسم،بدون تو به هیچ چیز نرسیدم آقاجانم،بازم امیدوارنه تو رو میخونم،یابن الحسن! "وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَةً" اگه یه گوشه ی چشمی به ما بیندازی،بار همه مون رو بستی یابن الحسن! هر کجا نشستی صداش بزن،میشنوه و کریمه، و نمیشه شخص کریمی رو صدا بزنی بشنوه و جوابت رو نده، یاصاحب الزمان..... نبی اکرم دو نفر رو پاره ی تنش خطاب فرمود،یکی امام رضا علیه السلام،دیگری دخترش فاطمه ی زهراست،سلام الله علیها، از اینجا توی این لحظات آخریه جا داره یه سری بریم مدینه،پشت در خانه ی مادرمون فاطمه،که این گونه یادمون دادن،که آخر هر مجلسی بریم در خانه ی حبیبه ی خدا،بگیم :مادر! هر چه کردیم،حالا چشممون به دست های توست،همون دست های نازنینی که،بمیرم،مقابل چشم علی ِ مرتضی، تو کوچه با غلاف شمشیر،از دامن علی کوتاه شد،پهلو شکسته،شش ماهه اش رو کشتن،بمیرم،اما نمیتونه ببینه ریسمان بستن،علی رو دارن می برن، محکم دامن علی رو گرفته رها نمیکنه،دیدن نمی تونن دامن علی رو از دست فاطمه رها کنن،کاری کردن،برا همیشه فاطمه رو از علی گرفتن،آه.....*

گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره

او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد

*مدینه مادر رو زدن،بمیرم،کربلا،دختر رو زدن،دیدن از کشته ی برادر جدا نمیشه، گاهی دست میبره زیر پاره پاره بدن،خدا این قربانی رو از آل محمد قبول کن،گاهی صدا میزنه:داداش!"یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری" طوری گریه میکنه دوست و دشمن به حالش گریه می کنند،اینجا هم اومدن با کعب نی و تازیانه.. هر کجا نشستی ناله بزن:حسین جان....*

به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند

نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند

*خدایا به اشک گریه کنای ابی عبدالله علیه السلام،به سوز دل عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها،و به حق امام رضا علیه السلام،فرج امام زمانمان برسان،خدایا همین الان با مژده ی ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بگردان،خدایا هر کی به هر امیدی اینجا نشسته با دست با کفایت امام زمانمان،مهمات دنیا و آخرتشون رو کفایت بفرما*

!!!!متن ابتدایی و پایانی دعای اُم داوود!!!!

" صَدَقَ اللَّهُ الْعَظِیمُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْحَلِیمُ الْكَرِیمُ الَّذِی لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ الْبَصِیرُ الْخَبِیرُ............اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ فَارْحَمْ ذُلِّی وَ فَاقَتِی وَ اجْتِهَادِی وَ تَضَرُّعِی وَ مَسْكَنَتِی وَ فَقْرِی إِلَیْكَ یَا رَبِّ."

"یعنی خدا به خاریم رحم کن،به نداریم رحم کن،خدا سه روز اومدم اینجا نشستم،کوشش کردم تو رو از خودم راضی کنم،اهلبیت رو از خودم راضی کنم،به این کوششم رحم کن،خدایا به زاریم رحم کن،به بیچاره گیم رحم کن، خدایا میدونی دستم خالیه، بهم رحم کن،اینجای دعا دستور اینه تا میتونید،گریه کنید،اشک بریزید،سعی کنید به قدر بال مگسی هم شده اشک بریزید در حالت سجده که علامت استجابته،هر که اشکش جاری شده دعاش رو قبول کردن،اما چه اشکی بهتر از گریه ی برا حسین،همین طور که صورت ها رو خاکه،یه جمله اشاره کنم،کار امام حسین علیه السلام رو کربلا به جایی رسوندن،نوشتن ارباب مقاتل:" فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" از اسب رو زمین افتاد،طرف راست صورتش روی خاک،دیدن لباش مثل دو چوب خشک به هم میخوره،میگه گمان کردم مردم رو نفرین میکنه،دقت کردن دیدم با کمال ضعف میگه:" فاسقوه شربة من الماء" حسین...."الهی رضاً بقَضائِک و صبراً علی بلائک، تسلیماً لامرک، لا معبود سواک" (صلی الله علیک یا اباعبدالله)3 وَ صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان شکور"

وقت وداع با این مراسم ِ، شب شام غریبان زینب کبری سلام الله علیها،یه جمله اشاره کنم از فرصتی که هست، زنها و بچه هارو سوار بر ناقه ها کرد، همه رو کمک کرد،اما وقتی نوبت به خودش رسید،دیگه کسی نبود کمکش کنه،یه نگاه به طرف گودی قتلگاه کرد،یعنی داداش پاشو،زینبت میخواد سوار بر ناقه بشه،یه نفر محرم نداره،حسین....*

نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم

خدایا بر زمین مانده تنِ آرام جانم

روان با شور و شینم

خداحافظ حسینم