نمایش جزئیات

قسمت_اول ذکرِ توسل و مناجات با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه

قسمت_اول ذکرِ توسل و مناجات با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه

 

الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ

أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِیمُ  ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِیعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَجُرْمِی وَ إِسْرافِی عَلَىٰ نَفْسِی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ

  السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه ..

 «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت

باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت

*برا همینه اشکم کم شده .. والا چرا قدیم خوب گریه میکردیم برا بی بی .. حالا چقدر گریه هامون کم شده ، برا چشمِ ، امشب هر جور میتونی به چشمات التماس کن بگو مارو شرمندۀ علی نکن ..

دلم گرفته ..

دلِ من زِ عالمُِ و آدم گرفته ..

کدوم گناهم

منُ از تو و تو رو از من گرفته ..

گریه ام گرفته ..

مثه مادر مرده ها گریه ام گرفته ..

بده پناهم ..

نوکرت بهونۀ حرم گرفته ..

گلو بریده ..

مثه تو کشته ای غریب ، کسی ندیده

چه نامرتب ..

سرت رو روی نیزه تنت به زیر مرکب

بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت

باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت

هر زمانی دور ماندم از هوایِ روضه ها

زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت

بهر دیدار جمال یار بی‌همت شدیم

یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت

وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی

با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت

راهِ ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید

داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت

خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش

یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت

از همان روزی که آمد مادرم در روضه‌ها

با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت

پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن

آه با نام حسن جان ، گونه‌هایم نم گرفت

زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب

مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت

شاعر: روح الله پیدایی