نمایش جزئیات

مناجات و توسل زیبا ویژۀ شبهای احیا حاج حسن خلج

مناجات و توسل زیبا  ویژۀ شبهای احیا حاج حسن خلج

خداوندا شبِ پایانیِ احیاست میدانی ...

ودر این دِل به جانِ حضرتت غوغاست،میدانی ...

*خدا ، خدا ....*

دلَم ترسانُ لرزان است آیا بنده را دیدی(اصلا به چشمت اومدم ....؟؟ تو این شبا مشتری هات زیاد بودن خدا ... )

 

دلَم ترسانُ لرزان است آیا بنده را دیدی

مرا با این همه بارِ معاصی باز بخشیدی ...

 

*اینایی که دارم میگم فقط حرفِ دلِمنِ و هر کسی که خودشو در موقعیتِ من میبینه ... شماها همتون محبوبِ خدایید ... آخر شعرممعلوم میشه چرا محبوبِ خدایید ...*

خداوندا تو حق داری مرا دیگر نمی خواهی

منی را که به تو از پُشت خنجر میزنم گاهی ...

*یا اَرحمَ الراحِمین ..... ( شبِ آخرها ... هرکاری کردی ، کردی ... انقد دوست داره دستایِ خالیتو بلند کنی درِ خونَش ... خجالت نکش ... خجالت نکش ، زنُ مرد ... کوچیکُ یزرگ ... این صداتو آزاد کن که شبِ اول قبر نمی تونی بگی ها .... یا اَرحمَ الراحِمین ..... )*

مکرر توبه کردم ، قول دادم ، عهد ها بستم( هرسال اومدم همین حرفا رو بهت زدم ... ماه رمضون که تموم شد یادم رفت که چی بهت گفتم ...)

چه الطافی تو فرمودی ولی من بی وفا بودم

*خدایی که امیرالمومنین تو دعایِ کمیل التماسِش می کنه عرضه میدارد : اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ ... خدا اون گناهانی از منُ که باعثِ تغییر نعمتت میشه ببخش ، معلومه که اگه غضب کنه نعمت هاشو تغییر میده ... ولی با همۀ این گند کاری هام بازم منُ درِ خونه حسین راه دادی ... با همۀ این خراب کاری ها امشب تو خونَت منُ راه دادی ... با همۀ این بی تربیتی ها بهم اجازه دادی برا فاطمه گریه کنم ...*

 

چه الطافی تو فرمودی ولی من بی حیا بودم

توپرده پوش بودی ... وای بر من بی حیا بودم