نمایش جزئیات
مناجات و روضه ویژه ماه مبارک رمضان حاج سعید حدادیان
"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم وَ أهلِك أعدائَهُم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر
أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هو اَلْحَیُّ الْقَیُّومُ ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْه
بِالحُجَّةِ اِلهی العفو..."
در این کویرِ تشنه پُر از دیده ی تَریم
چشم انتظار چشمه ی جوشانِ آخریم
ما را مصیبت و غمِ دوری هلاک کرد
ای منجیِ بشر نظری کن که مُضطَریم
*آره مضطریم ، اما مضطر حقیقی زینبِ، دور تا دورش رو دشمن گرفته بود،
اما دلش می گفت:حسین رو رها نکن برو جایی که دل میگه،اومد بالا تَل زینبیه، نزنید حسینم رو....*
از کودکی به آلِ علی دل سپرده ایم
دلداده ی قدیمی ِ آلِ پیمبریم
هر بار روضه خوان به شهیدان گریز زد
دیدیم بین معرکه در خون شناوریم
*هر روضه ای که بود ما هم تو روضه بودیم، روز هشتم ما هم با علی اکبر اِرباً اربا شدیم،
انگار ما هم زیر سُمِ اسب پرپر زدیم....*
خدمتگزار فاطمه بودن کجا و ما
ما عبد فضه ایم و غلامانِ قنبریم
ماه خدا رسیده و در بین اهلبیت
شکر خدا که سی شب مهمان مادریم
{مادر چرا رنگ از رُخ ماهت پریده؟
مادر چرا خون از گریبانت چکیده؟
مادر چرا دیگر نمی آید صدایت؟
رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت ؟}
با فاطمه در آتش عشق تو سوختیم
ما خاکسار کوچه ی تو، خاک آن دَریم
بِالحُجَّةِ اِلهی العفو...