حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

متن روضه شهادت امام علی علیه السلام شب19رمضان-سیدمهدی میرداماد

متن روضه شهادت امام علی علیه السلام شب19رمضان-سیدمهدی میرداماد

وقتی که با نان و نمک افطار می کرد

علی تو خونه ی دخترشه اما دلش یه جای دیگه است.

وقتی که با نان و نمک افطار می کرد

انگار که با فاطمه دیدار می کرد

هی شیر را از پیش خود می زد کنارو

هی دخترش با چشم تر اصرار می کرد

بابا بعدعمری اومدی خونم،یه شب افطار کن.چرا لب به غذا نمی زنی؟ دخترها خوب می فهمند من چی می گم. دختر وقتی باباش می آد خونه می خواد تمام عالم رو تو سفره جلو باباش پهن کنه.اما این بابا با همیشه و هر شب فرق می کنه. حال دیگه ای داره علی امشب. یا اباعبدالله من میگم باز امیرالمؤمنین دو سه ساعت با دخترش بود.باز لااقل دو لقمه با دخترش غذا خورد. رقیه تا چشم باز کرد دید آتیش همه جارو گرفته،گفت:بابام کجاست بی خداحافظی رفت؟ بگذرم،اینها تلنگره که تو اشکت بیاد،روزیه

در آسمان انگار

همه ی روضه من با این کلمه ی آسمانِ. چی علی تو این اسمان می دید هی می اومد تو حیاط، هی دست رو دست فشار می داد؟انگار یه گمشده دشت.

در آسمان انگار چیز تازه می دید

با اشک دیده چشم را خونبار می کرد

امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود

این را  اذان وقت سحر اقرار می کرد

امشب شبِ کیه؟یا فاطمه

آن پهلوانی که غرورش را شکستند

انا الیه راجعون تکرار می کرد

نمی دونم وقتی شمشیر و زدند،زخم سی ساله ی علی چه طوری دهن باز کرد؟ و اِلا علی مردی نبود از یه ضربه بناله، زمین بخوره. زخم زخم شمشیر نبود، علی یه روز نود تا از این زخم ها خورده بود ،خم به ابرو نیاورده بود،این زخم زخم جیگر علی بود،تازه شد. حالا روضه بخونم برات: هی اومد امشب تو آسمون نگاه کرد، هی زیر لب می گفت: اِنّا لِلَّه وَ اِنّا الیه راجعون. همیشه روضه منتظر یه گریزیه،منتظر یه تیکه است. روضه ی امشب من پر از گریزه. هر جا به دلت نشست داد بزن،حقش رو ادا کن. بسم الله : امروز هی به آسمون نگاه کرد. این به آسمون نگاه کردن علی سابقه داره؛ علی سی سال قبل هم یه بار به آسمون خیره شد، کی به آسمون نگاه کرد،آی روضه فهم ها؟اونی شبی که می خواست فاطمه اش رو زیر خاک بذاره، دیدن هی می ره تو قبر، خدایا چه کنه علی؟ کسی که مضطر میشه نگاه به آسمون می کنه،آدم وقتی می مونه چه کنه،وقتی مُستأصل میشه به آسمون نگاه میکنه. خدایا چه کنم،چه خاکی به سرم کنم، سی سال قبل می خواست زهراش رو تو قبر بذاره،هی به آسمون نگاه کرد،اون جملات معروف رو گفت: أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ. مال اون شب علی بود. دیگه علی غصه هاش پایان نداره،شبش پایان نداره. بعد سی سال دوباره به آسمون خیره شد. یعنی می خواست بگه خدا یعنی دیگه تموم شد؟ امشب شب راحتی علیِ. خیالم راحت باشه دیگه کار تمومه؟ علی شب مدینه به آسمون خیره شد حرف هاش رو زد، شب کوفه به آسمون نگاه کرد حرف هاش رو زد. "بیاجلوتر" من یه آقایی می شناسم کربلا. چند بار حسین کربلا به آسمون خیره شد،چند جا هی ابی عبدالله به آسمون نگاه کرد. من یه دونه اش رو بگم؟ یه دونه اش رو که من و کشته، ابی عبدالله کجا به آسمون نگاه کرد. گفتم یه مرد کجا به آسمون نگاه می کنه؟ وقتی که مضطر و مستأصل بشه. علی تنهایی می خواست زهرا رو دفن کنه، هی به آسمون نگاه کرد،سحر نوزدهم هی به آسمون نگاه کرد. حسینم کربلا وقتی قنداقه ی خونی رو زیر عبا پنهان کرد. دیدن یه قدم میره، خدا چه کنم؟ مادرش داره نگاه می کنه. حسین........... همه امشب به یه حاجتی اومدند، من امشب اسم شیرخواره رو آوردم،بیرون نگی من مریض دارم،این تو و قنداقه ی علی اصغر. آی مریض دارا،گرفتارا... یه جمله دیگه بگم: دیگه کی به آسمون نگاه کرد؟ هر کی تا حالا ناله نزده،حیفه،صدات رو فرشته ها ضبط کنند. حسین به قنداقه نگاه کرد قنداقه تو دستش بود،گفت:خدایا داری می بینی با حسینت چه می کنند. من ببرمت جلوتر.. یه ساعت بعد یه خواهری هی خورد زمین،هی زد تو سر گفت: وامحمدا..زود حرف من و بگیر..یه نگاه کرد زینب به آسمون، دید سری به نیزه بلند است....حسین......هر کی صدا داره.حسین......