نمایش جزئیات
متن كامل قرآن به سر گذاشتن در شب قدر_ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
*قرآن ها رو باز کنیدمقابل صورت، امشب نمیدونم بچه های امیرالمومنین چه جوری احیا گرفتند،امشب آقامون کجاداره قرآن سر میگیره؟*
ای پادشه خوبان،(داد از غم تنهایی)
دل بی تو به جان آمد(وقت است که باز آیی)
*یه سلام بدم هرجای عالم که هست دعاگومون باشه* "السلام علیک حین تَقرَاُ وَ تُبَیِّن"الان داری کجا قرآن میخونی؟اگه صدای قرآن خوندنت رو مابشنویم ما بیچاره میشیم،علامه بحرالعلوم توحرم امیرالمومنین داشت زیارت میکرد،با اون هیبت وجلالت که مثل همیشه وارد حرم میشدشاگردان دورش حلقه میزدند،قدم هاشو آهسته آهسته برمیداشت،با کمال ادب و تواضع؛یه وقت دیدند علامه از خود بی خود شد،داره میاد سمت ضریح،اما به جای اذن دخول داره این شعرو زمزمه میکنه:
چه خوش است صوت قرآن،زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن،سخن خدا شنیدن
اون قده بی قراری کرد،حالش منقلب شد، کسی جرات نداره سوالی کنه،فردا بعضی از نزدیکانش پرسیدن آقاشما هرشب بااین آداب وارد حرم میشدید دیشب چرا این سخنو گفتیدفرمود:داشتم زیارت میکردم یه وقت دیدم امام زمان داره زیارت میکنه،کنار ضریح امیرالمومنین داره قرآن میخونه*
"السلام علیک حین تَقرَاُ وَ تُبَیِّن"
شب قدر مال توئه آقا"السلام علیک حین تحمد و تستغفر"الان اگه دست خوشگلشو بالا بیاره،برا تک تک ما استغفار کنه بسه"قرآن ها رو باز کنید مقابل صورت،فقط خدا میدونه امشب ارباب ماچقدر گریه کرد،فقط خدا میدونه زینب امشب چقدر ناله زد،بابا تو رییس حکومت این شهر بودی واین بلا رو به سرت آوردن،فهمیدی چی گفتم؟!فردا اگه اینا بچه یتیم ببینند چه میکنند*" اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُوَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى*این قسم هارو دادی چی میخوای؟!أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ"شب اول دهه سومه،پیغمبر(ص) فرمود:ماه رمضون آخرش عتق من الناره؛حضرت موسی علی نبینا و آله علیه و علیهم السلام پرسید"الهی ارید نجاة من النار...مگه نخواندی"اجرنا من النار یا مجیر"مگه این شبا جوشن کبیر نخوندی؟همش پیامش اینه اسم مارو در زمره ی آزاد شده ها بنویس،این پیغمبر اولوالعزم پرسید:خدایا راه نجات از دوزخ چیه؟ندا اومد کدش اینه"استغفر فی لیلة القدر،نسخه ی نجات ازآتش مال کسیه که شب قدر بیاد درخونم استغفار کنه؛اینجا دستور عرض حاجت داد؛یه بار دیگه زن و مرد همه با هم بگیم:الهی العفو ...قرآن ها راروی سر میگذاریم:
****
"اللهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَأَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ" ده مرتبه همه باهم"بک یا الله"جل جلاله و عظم شانه،فرمود"ولو انهم اذظلمو انفسهم جائوک،ای پیغمبر اگر گنهکارا نزد تو اومدن"استغفرو الله واستغفرهم الرسول"تو براشون استغفار کنی"لوجدو الله توابا رحیما"من اونا رو میبخشم میخوایم خدارو به رحمة للعالمین قسم بدیم،ده مرتبه"بمحمد (ص)"ده مرتبه خدارو به صاحب امشب قسم بدیم،اون آقاییکه پیغمبر فرمود"انا لا استغنی منک فی الدنیا و الاخره"دنیا و آخرت من از تو بی نیاز نیستم علی جان،جایی که پیغمبر این جوری بفرماید،ما چی بگیم؟!ان شاالله وعده ی هممون ایوان نجف،ده مرتبه"بعلی...صلوات الله وسلامه علیه"بدن بابارو میون قبر گذاشت امام حسن بالای سر و کنار زد دید انبیاء اولوالعزم آمدن به استقبال بابا،پایین پا رومثل همیشه ابی عبدالله کنار زد دید چهار زن بهشتی بامادرش فاطمه اومدن،ده مرتبه"بفاطمه(س)"ده مرتبه باهم "بالحسن سلام الله علیه" کریم اهلبیت،پیغمبر فرمود:هر کی بر حسنم گریه کنه قیامت گریان نیست،ده مرتبه"بالحسین سلام الله علیه"همه براش گریه کردند؛ده مرتبه "بعلی بن الحسین سلام الله علیه" ده مرتبه"بمحمدبن علی سلام الله علیه" آخرین امام بقیعه،ان شاالله با نابودی وهابیت شیعه بریم مدینه بقیع رو با مژه جارو کنیم"بجعفر بن محمد،بموسی بن جعفر،بعلی بن موسی،بمحمدبن علی،بعلی بن محمد،بالحسن بن علی،آخرین قسمه،کلید همه ی حوائج به دست امام زمانه؛معلوم نیست شب بیست و سوم اجل مهلتت بده یانه،اقا داره دونه دونمون رو میبینه حوائج دونه دونمونو خبر داره،با همین اشک چشمت بگو همه رو دعا کن،مردم مظلوم یمن،اونایی که نتونستن امشب بیان،بیمار بودن،حتی میخوام بگم دلتو دریا کنی،گنهکارایی که امشب جای دیگه رفتن رو تو دعاشون کن بگو آقا اگه بدونن اینجا چه خبره میان،ده مرتبه"بالحجه"
گره ز کار وا شود به یاد صاحب الزمان
درد همه دوا شود به یاد صاحب الزمان
معصیت و خطا بود غفلت از آن امام نور
خدا ز ما رضا شود به یاد صاحب الزمان
یا اباصالح مددی مولا ...
این دل تنگ تنگم عقده ها دارد 2
گوییا میل کربلا دارد 2
میروم بینم در کجا زینب
شکوه از شمر بی حیا دارد ...
حسین ...
***
*یه وقت دید زمین کربلا داره میلرزه ... پابرهنه دوان دوان آمد،از اون نقطه نگاه کرد دید شمشیر بالا میره اما دیگه برنمیگرده،نیزه داران نیزشون رو بالا میارن اما دیگه برنمیگرده ... حسین ... بالحسین یا الله ... هر چه او بیشتر صدا میزد بیشتر میزدند زینب را ... یا صاحب الزمان الان داری کجا برای جد غریبت گریه میکنی؟گریه های ما رو هم بنویس آقا ...
***
یک نفر بود و یک بدن اما
صد نفر میزدند زینب را ...
*اگر زینبو برداری چیز دیگه بذاری بیشتر دلتو میلرزونه ...*
یک نفر بود و یک بدن اما
بیشتر میزدند خواهر را ...
*ان شاالله نیاد روزی که خواهرت رو جلوت بزنند ...*
تیغ هاشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را ...
یه نگاه کرد گفت: برگرد... برگرد... برگرد... نکنه یه بار دیگه اینجا مدینه تکرار بشه... برگرد... به ناله های عقیله بنی هاشم دست گداییتو بیار بالا ... تموم شد ... اون قده منتظر موند برادرا بیان بابامو قراره کجا برن دفن کنند ... فرمود:حسن جان نیمه شب دفن کنید،اگه خوارج به بدنم دست پیدا کنند آتش میزنند قبل از اینکه خوارج بدن علی رو پیدا کنند،بچه ها بدنو دفن کردند ... چی میخوام بگم؟میخوام بگم زین العابدین فرصتی پیدا نکرد و الا اونم بدن باباشو غریبانه، مخفیانه دفن می کرد .... قبل از اینکه زین العابدین بیاد ده سوار آمدند ...آی حسین ...اللهم عجل لولیک الفرج ...