حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام با نوایِ حاج حسین سیب سرخی

روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام با نوایِ حاج حسین سیب سرخی

"اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ" «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»یابن الحسن ..   یا ایها الکریم ببین بی بضاعتم مهمانِ نامناسبِ ماهِ ضیافتم دیدم که بار رحمتِ عام است آمدم هرگز به رویِ من نزدی بی لیاقتم لطف تو بود این که مرا پرده در نمود با عفو خویش بس که نمودی بد عادتم گفتم حسین توبۀ من هم قبول شد مثل همیشه می کند آقا شفاعتم حسین .. هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب برس عزیز دل من به داد من مانند مویِ خویش دلم را به هم نزیر خون شستن از سرت چقدر کار میبرد آن شب بگو چرا وسطِ غسل مادرم دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد پا بر زمین مکوب دلم شور میزند ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است مرهم برای زخم تو درمان نمیشود شمشیر با شکافِ سر تو چه کرده است شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند هر دو برایِ زخم زدن ساخته شدند در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو اینها برای کشتن من ساخته شدند   *آماده ای ناله ت رو رها کنی ..   اما میان این همه ابزارهای جنگ بر خنجری که کند شده اکتفا کنند آداب ذبح را که رعایت نمیکنند آنقدر میزند که سر را جدا کنند امشب علی بوسید چشم مست عباس دست حسینش را سپرده دست عباس امشب سخن از هر دری می گفت مولا از قطعه قطعه پیکری می گفت مولا امشب حکایت از یزید و ملک ری بود صحبت ز قرآن خواندن سر رویِ نی بود   *شب جمعه ست بریم گودال ..*   چکمه بردار از این سینه رها کن مویش حرمتِ کعبه ی من جز به پرستیدن نیست کمتر از بوسه به این حجم گلو کم لطفیست بوسه گاهِ عَلَوي جايِ خراشيدن نيست زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست خودش از داغ ِ جگرسوز ِ عطش سوخته است آي خورشيد برو موقع تابيدن نيست مادرش مويه كنان خاك به سر مي ريزد دست و پا مي زند او موقع خنديدن نيست همه دعوا سرِ يك پيرهنِ پاره شده است مبرش خاكِ زمين جامه ی پوشيدن نيست غارت او كه كفافِ همه لشگر ندهد چاره اش ريختن و بردن و پاشيدن نيست شاعر: عليرضا شريف لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش مگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستور تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش   *نیره شکسته ها رو کنار زد ..شمشیر شکسته ها رو کنار زد .. رسید بالاسرِ یه بدنی .. دید بدن پاره پاره ست ..*   مادرش آمده گودال نچرخان بدن استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم   *شب جمعه ست همه رو دو کنده ی زانو دست روی سینه یه سلام به آقا و مولامون بدیم .. همه گذشتگان ، مدافعان حرم ، حاج قاسم سلیمانی و دیگر شهدا همه فیض ببرن ..* السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ