حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

قسمت اول مناجات و روضه سیدالشهدا علیهالسلام ویژۀ شبهایِ احیا به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب23 رمضان

قسمت اول مناجات و روضه سیدالشهدا علیهالسلام ویژۀ شبهایِ احیا به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب23 رمضان

چندی ست از مسیر الهی جدا شدم از آن وجود لایتناهی جدا شدم اقرار می کنم به خطاکاری خودم   *یادته مناجات شعبانیه چی می گفتیم: "وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی" اگر مرگم نزدیک شده" وَ لَمْ یُدْنِنِی مِنْکَ عَمَلِی"اگر عملم منو به تو نزدیک نکرده من فقط یک راه دارم" فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی" اقرار می کنم به خطاکاریِ خودم،میگم:اشتباه کردم،جوانی کردم...*   اقرار می کنم به خطاکاری خودم در دام معصیت، به گرفتاری خودم ای پادشاه، لایق لطفت نبوده ام رویم سیاه، لایق لطفت نبوده ام دست مرا بگیر، پشیمانم از گناه اکنون اگر چه دیر، پشیمانم از گناه مگذار با حرام حلالم عوض شود فرصت بده کنار تو حالم عوض شود شرمنده است؛ غرق گناه است بنده ات اما هنوز چشم به راه است بنده ات شب های قدر آمده؛ غرق نیایش است گریه کُنِ حسین سزاوار بخشش است آن آدمم که توبه به حق حسین کرد یک دشت را پر آب به اشک دو عین کرد   *مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده:حضرت آدم بعد از هبوط خیلی گریه می کرد،که خدا توبه اش رو قبول کنه،بعد از سال ها جبرئیل نازل شد،گفت: ای آدم! نمی خوای خدا توبه ات رو قبول کنه؟ هرچی من میگم تکرار کن،حضرت آدم دستاش رو بالا آورد،عبارت به عبارت تکرار می کرد" یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمة، یا محسن بحق الحسن والحسین ومنك الإحسان" روایت میگه:تا جبرئیل به نام مبارک امام حسین رسید" سالت دموعه وانخشع قلبه"حضرت آدم دلش شکست،اشکش جاری شد "وقال : یا أخی جبرئیل فی ذكر الخامس ینكسر قلبی وتسیل عبرتی ؟" پرسید این اسم کیه؟ جبرئیل تا رسیدی به نام حسین،حالم عوض شد،دلم شکست،اشکم جاری شد{زندگی چیزِ دیگری شده است ، تابه نامت رسیده ایم حسین..} می دونید جبرئیل چی جواب داد؟"  قال جبرئیل : ولدك هذا یصاب بمصیبة تصغر عندها المصائب"ای آدم! حسین فرزند پیغمبر آخرالزمان است، به یک مصیبتی دچار می شود،که همه مصائب و بلاها در برابرش کوچیک است...آدم سوال کرد این مصیبت چیه؟ "قال : یقتل عطشانا غریبا وحیدا فریدا لیس له ناصر ولا معین، ولو تراه یا آدم..."آدم حسینت رو می کشن،همین جوری نمی کشنش،وقتی میکشنش خیلی تشنه است،خیلی غریب و تنهاست،زخمی است،خون آلوده.." وهو یقول : واعطشاه واقلة ناصراه، "لب هاش مثل دو چوب خشک به هم میخوره....هی میگه العطش،العطش...اما کسی بهش اعتنا نمیکنه،کسی یاریش نمیکنه*   از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا بودند دیو و دَد همه سیراب می مکید خاتم زقحط آب سلیمانِ کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا   "حتى یحول العطش بینه وبین السماء كالدخان" از شدت تشنگی هاله ای از دود بین زمین و آسمان می بینه،اما کسی جوابش رو نمیده" فلم یجبه أحد إلا بالسیوف، وشرب الحتوف"غیر از شمشیرها،تیرو کمان ها،سنگ ها،کسی جواب مظلومیش رو جواب نمیده،بین گودال رو زمین می افتند،دیگه نایی نداره،با هر نفس خون از زره اش بیرون میزنه،یه وقت سینه ی مبارکش سنگین میشه،اون نامرد هر کاری میکنه نمیتونی سر رو از جلو جدا کنه،ای آدم"  فیذبح ذبح الشاة من قفاه" ای آدم! سر پسرت رو از جلو جدا می کنند"  وینهب رحله أعداؤه  " وقتی از حسین خیالشون راحت میشه به سمت خیمه ها حمله می کنند" وتشهر رؤوسهم هو وأنصاره فی البلدان" سر حسین رو به نیزه میزنند،شهر به شهر می چرخانند" ومعهم النسوان" ای آدم! زنها همرا این کاروان هستند،روی ناقه های عریان سوار می شوند،با دستِ بسته بین سلسله و زنجیر... "لك سبق فی علم الواحد المنان" ای آدم! خدا برای حسین تو درنظر گرفته این بلاهارو...برای همینِ تا اسمش رو شنیدی دلت شکست،اشکت جاری شد...این قضیه در صحرای عرفات اتفاق افتاد،جبرئیل هی روضه میخوند،آدم گریه می کرد،ملائکه ای که اونجا بودن همه برای غریبی ابی عبدالله گریه کردند،همین گریه ی آدم در صحرای عرفات باعث قبولی توبه اش شد،حالا نوبت من و توست   من کنار سفره های روضه ات آدم شدم توبه ی مقبولِ آدم را به من دادی حسین   *دستات رو بلند کن،بالحسینِ الهی العفو....*   آن آدمم که توبه به حق حسین کرد یک دشت را پر آب به اشک دو عین کرد من حر توبه کار حسینم، مرا ببخش اکنون که بی قرار حسینم، مرا ببخش امشب به یاد کرب و بلا گریه می کنم در سوگ سیدالشهدا گریه می کنم آن کشته که به روی لبش خیزران نشست داغش به جان یک یک پیغمبران نشست برخاست ناله ای که دل سنگ آب کرد هر کس که ظلم کرد به او بی حساب کرد آتش فرا گرفته سراسر خیام را سوزانده جان عشق علیه السلام را در دست باد چارقد کیست؟! ای دریغ... فریاد یا علی مددِ کیست؟! ای دریغ... شاعر:محمدشکری فرد