حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ وداع با ماه مبارک رمضان بنفس سید رضا نریمانی

روضه و توسل ویژۀ وداع با ماه مبارک رمضان بنفس سید رضا نریمانی

    الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ وَ اغْفِرْ لِي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ يَا رَحْمَانُ يَاالله .. دیگه چیزی فرصت ندارم ، دیگه آروم آروم داره سفره جمع میشه .. دیگه آروم آروم باید از مهمونیت برم .. چقدر زود این شبا گذشتُ رفت .. خدا رو شکر اینجا مهمونیتم که تموم میشه فرصتِ شبِ جمعه به من میدی .. شبِ جمعه هم که بگذره فرصت عرفه به من میدی فرصتِ محرم به من میدی .. اما وقتی اجلم میاد دیگه به من فرصت نمیده .. هرچی میگی صبر کن اگه میشه فردا بیا میگه نمیشه .. خدا نکنه اون روز برا من برسه دستم خالی باشه .. بالحجه الهی العفو .. خسته و سرگشته ای غفّار من برگشته ام سر به زیر و بی کس و بی یار من برگشته ام دل به هر کس غیرِ تو دادم غرورم را شکست زخمی از بی مهریِ اغیار من برگشته ام ای رفیقِ روزهایِ سخت ، دستم را بگیر کن نظر خورده گره در کارِ من برگشته ام پیشِ این و آن بیا و دستِ من را رو مکن آبروداری کن ای ستار من برگشته ام *آخه کسی که خودش اومده داره میگه غلط کردم زدن نداره .. من خودم اومدم دارم میگم اشتباه کردم ..* یا درستم کن همین امشب یا مرگم رسان خسته ام از این همه تکرار من برگشته ام بارها و بارها شرمندۀ آقا شدم باز هم با لطفِ او این بار من برگشته م تا زمین خوردم بلندم کرد آقایِ نجف در پناهِ حیدرِ کرار من برگشته ام مادرِ آیینه ها قلبِ مرا تطهیر کرد با دعایِ مادری غم خوار من برگشته ام *فرمودن هرکی میره کربلا مادرِ ما براش دعا میکنه ..* با لبانِ تشنه هر لحظه برم کرببلا با سلامی لحظۀ افطار من برگشته ام *همچین که دم افطار میشه میگم حسین .. آب میخوام بخورم قبلش میگم حسین ، بعدشم میگم حسین .. اصلا با تربتِ حسین افطار میکنم و روزه م رو باز میکنم .. السلام علیک یا اباعبدالله .. بارها زینب صدا زد کو علمدارِ حرم از میانِ کوچه و بازار من برگشته ام شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم *دیگه شبایِ آخر نوکرا ، شبِ خودمونه .. دیگه همه غریبه ها رفتن گرفتن بُردن .. کارشون حل شد .. آی حسین ..* خداحافظ ای برادرِ زینب خداحافظ سایۀ سرِ زینب خداحافظ ای برادرِ زینب به خون غلطان در برابرِ زینب حسین جان ای آبرویِ دو عالم نگین سلیمان به حلقۀ خاتم برادر جان بی تو در دلِ صحرا شده تنها خواهرت گل زهرا ز زخم تنت رویِ ریگ بیابان به اشکِ دلُ و سوز و آهِ یتیمان تنت بی سر مانده در دلِ صحرا سرت هر دم رویِ نیزۀ اعدا