نمایش جزئیات
متن روضه ورود قافله امام حسين به كربلا
ای یکّه تاز عرصۀ صبر و رضا حسین
وی رهنمای قافلۀ کربلا حسین
ای حج نا تمام تو مقبول کردگار
طی شد به وصف عمرۀ تو عمر ما حسین
احرام بسته ای تو و پوشیده ای کفن
تا آوری مناسک حج را بجا حسین
راز شناخت در عرفات تو بود و بس
ای چشمۀ هدایت و فیض و دعا حسین
اصحاب با وفای تو در طواف خیمه ها
هر دم بجای تلبیه گویند یا حسین
قربانی تو کودک شش ماهه تو بود
ای سوخته ز ماتم تو جان ما حسین
پر می زند دلم به هوای حریم تو
آنجا که مستجاب شود هر دعا حسین
مهر تو جان ما بود و هیچ قدرتی
ما را نمی توان کند از تو جدا حسین
از یاد رفت داغ عزیزان ما ولی
داغ تو کی رود ز دل و جان ما حسین
قافله ابی عبد الله روز به روزدارد نزدیک کربلا میاد ، قربان قافله و سر نشینان این قافله ، علمدار این قافله عباس (حاجت دارها ، درد دارها)قافله سالار حسین فاطمه است ، این قافله علی اکبر دارد ، این قافله علی اصغر دارد ، این قافله قاسم و عون و جعفر دارد ، این قافله شیر زنی مثل زینب کبری دارد .
راوی می گوید : در یکی از منازل دیدم جمعی دور محملی را گرفته اند یک کسی می خواهد پیاده شود . اما اینقدر عظمت دارد دیدم یک طرف علی اکبر ایستاده ، آقا ابوالفضل زانوش رکاب قرارداده ، گفتم نزدیک برم کیه ؟ تا نزدیک رفتم گفتم کی می خواهد پیاده شود .(آی دلهای آماده) روز یازدهم محرم هم که می خواست از کربلا حرکت کند ، دیدم دیگر عباس نداره ، دیگر علی اکبر نداره ، عزیزانش روی زمین افتاده اند ، زینب یک نگاه به بدن حسینش کرد . حسینم پاشو خواهرت را سوار محمل کن .
منبع كتاب گلچين احمدي