نمایش جزئیات

روضه ورود به مدینه

روضه ورود به مدینه

ای مدینه سوز دیگر ساز کن

 در به روی داغ داران باز کن

اهل یثرب خون فشانید از دو عین

من خبر آوردم از قتل حسین

مردها چون زنان شیون زدند

 بر شرار سینه ها دامن زدند

هاشمیات از حرم بیرون شدند

غرق در دریای اشک و خون شدند

مادر عباس با قلب کباب

داد یک یک آل عصمت را جواب

گفت ای یاران سئوالم از شماست

دختر مظلومه ام زینب کجاست

دید نا گه بانویی با قد خم

گفت مادر دخرت زینب منم

من سیه پوش گل یاس توام

داغ دار بهر عباس توام

جان مادر داغ پیرم کرده است

درد و غم از عمر سیرم کرده است

عمر زینب بارها بر سر رسید

  تا کنار قبر پیغمبر رسید

ناله اش چون آتش افروخته

 سینه اش چون خیمه ها سوخته

ناله کرد و گفت با صوتی حزین

 السّلام ای رحمه للعالمین

یا محمد ، جانم آمد بر لبم

 زینبم من ، زینبم من زینبم

 

وقتی این کاروان دل شکسته نزدیک مدینه رسید امام چهارم فرمود : پیاده شوید ، خیمه ها را بر پا کنید

همه بانوان پیاده شدند فرمود : بشیر وارد مدینه شو ، خبر شهادت حسین ورود ما را به مردم اعلام کن ، بشیر با وضع عزا آمد وارد شهر مدینه شد ، مردم مرتب می گفتند : بشیر چه خبر است ؟گفت بیاییدسر قبر پیغمبر ، رمدم جمع شدند ، وقتی اجتماع کردند ، گفت :

(یا اهل یَثرِب لا مقامَ لَکُم بِها: مردم مدینه دیگر در مدینه نمانید) گفتند : چرا؟ (قَتل الحسین : حسین را کشتند )سرش را بالای نیزه زدند 1 ، الان زن و بچه اش بیرون دروازة مدینه هستند همین که این خبر رسید غوغایی شد در مدینه ، همه به سر و سینه می زدند ، با پای برهنه به استقبال آمدند همه فریاد میزدند : وامحمداه ، واحسینا همه صدا بزنید حسین .

  1. مقتل فلسفی ، ص 91 ، زینب قهرمان ، اردستانی ، ص 353 .